افتخار اینکه یک عکاس سرگرمی باشید: دلایل عدم موفقیت در حرفه

دسته بندی ها

محصولات ویژه

افتخار اینکه یک عکاس سرگرمی باشید: دلایل عدم موفقیت در حرفه

این مقاله توسط مندی ترماین. او نوشت...من پیرو این بوده ام وبلاگ MCP اکنون چندین سال است من دوست دارم خودم را "یک سرگرمی عکاسی عجیب و غریب" صدا کنم. من اخیراً در مورد این موضوع فکر کرده ام که عکاس آماتور / سرگرمی در مقابل (درست) عکاس حرفه ای. من در منطقه ای زندگی می کنم که به شدت اشباع شده است عکاسان واقعی و سپس "عکاسان" و حدس می زنم که بیشتر و بیشتر متوجه شده ام که چگونه این روزها همه "عکاس" هستند.

بنابراین این موضوع بسیار ذهن من را درگیر کرده است و من در مورد آن کمی مطلب نوشتم چشم انداز یک علاقه مند.

jamisonresize افتخار می کند که یک عکاس سرگرمی باشد: دلایل عدم مراجعه به مهمان وبلاگ نویسان MCP اندیشه نکات عکاسی

همه "عکاس" هستند

من خودم را یک نوع حافظه حافظه می دانم. من عاشق ژورنال هستم ، اما به خصوص ، تصاویر را دوست دارم. من خودم را "دمدمی مزاجی" می دانم.

برای من ، تصاویر ، قطعه هایی از گذشته همه را در خود جای داده است. آنها چیزی هستند که باید ارزش آنها را بدست آورد. من عاشق تصاویر پدربزرگ و مادربزرگم از دهه 50 ، والدینم از دهه 70 و عکسهای خودم در کودکی دهه 80 هستم (موهای بد و همه).

چندین سال پیش بود که من برای اولین بار وبلاگ نویسی را شروع کردم ، متوجه شدم که چیزهای بیشتری وجود دارد که در آن عکاسی وجود دارد: تصاویر وجود دارد ، و سپس عکاسی هنرهای زیبا. من خیلی به کار هر عکاس حرفه ای واقعی حسادت می کردم. و این زمانی بود که تصمیم گرفتم نیاز به یادگیری بیشتر داشته باشم و اولین دوربین DSLR و یک لنز مناسب را خریداری کردم.

یک دوربین "مناسب" یک عکاس حرفه ای را ایجاد نمی کند

در 6 ماه اول با من و DSLR ، تقریبا موهایم را پاره کردم. من عکس هایم را با افراد حرفه ای مقایسه می کردم ، و می توانم شکاف زیادی را که بین کار من و آنها وجود داشت به وضوح ببینم.  چگونه می توانم دوربین و لنز یکسانی داشته باشم
و کیفیت یکسانی ندارید؟

همه آنچه را که می توانستم به دستم برسد خواندم و هنوز هم می خوانم.

همانطور که من به آرامی شروع به پیشرفت کردم ، مردم شروع به گفتن جملاتی مانند "اوه شما باید به تجارت بپردازید!" و این برای من مرحله بعدی منطقی به نظر می رسید. من یک دوربین مناسب دارم ، شروع به یادگیری روش صحیح استفاده از آن می کنم: زمان کار!

این زمانی است که من چندین درس بسیار مهم آموختم.

  1. من ذهن کاری ندارم
  2. من نمی خواهم ذهن کاری داشته باشم
  3. عکاسی به عنوان یک تجارت لذت من را می گیرد
  4. من فشار اجرا برای دیگران را به خوبی تحمل نمی کنم
  5. من به سادگی به اندازه کافی خوب نیستم ، و خودم را از جمله "عکاسانی" می دانم که بیش از حد اشباع شده و کارهایی با کیفیت کمتر ارائه می دهند
  6. و مهمتر از همه ، منظور من از این کار به عنوان یک سرگرمی بود. من می توانم آن را فقط به عنوان یک سرگرمی نگه دارم. نه کمتر نه بیشتر.

sienna7-2edresize افتخار می کند که یک عکاس سرگرمی باشد: دلایل عدم مراجعه به مهمان وبلاگ نویسان MCP اندیشه نکات عکاسی

توجه

اکنون فهمیدم که می توانم از مطالعه و قدردانی از کار عکاس واقعی لذت ببرم (مانند 50+ واقعاً) عکاس حرفه ای وبلاگهایی که دنبال می کنم) و احساس رقابت صفر می کنم. من می توانم از کار هنری آنها به معنای هنری قدردانی کنم و همچنین به عنوان یک علاقه مند که می داند من راهی طولانی را در پیش گرفته ام و کاملاً از آنچه برای رسیدن آنها به جایی که هستند ، بی توجه است. و این باعث می شود که بیشتر از کارشان قدردانی کنم.

احساس می کنم می توانم چیزهایی را برای خودم ، اینجا و آنجا - لنزهای جدید ، اقدامات و موارد دیگر خریداری کنم ، زیرا این سرگرمی من است ، و چیزی است که من به آن اهمیت زیادی می دهم. مانند هر سرگرمی ، می توانید پول چیزی را بدون اتصال رشته هایی که باید هزینه های خود را پس بگیرید ، قرار دهید.  چرا؟ سرگرمی که من با یادگیری داشته ام ، به علاوه یادگیری که می دانم هنوز هم باید انجام دهم ، سفر را کاملاً ارزشمند می کند.

بنابراین شما نیز عاشق عکاسی هستید. از خود بپرسید ، آیا عاشق عکاسی هستید یا یک حرفه عکاسی هستید؟

من برای بسیاری از ما شرط می بندم ، سفر یادگیری ، لذت بردن از دوربین خود در هر کجا که می رویم ، گرفتن یک عکس در میلیون عکس از بچه هایمان ، و عشق تازه پیدا شده به چیزهایی که قبلا مانند یک آسمان زیبا از آنها چشم پوشی می کردیم یا نور بسیار زیبایی که غروب آفتاب ارائه می دهد ، بیش از اندازه کافی است.

Mandi Tremayne یک عکاس سرگرمی است - می توانید او را در اینجا پیدا کنید - در "وبلاگ عکاسی نیست"

MCPActions

بدون نظر

  1. دانا - از هرج و مرج به گریس در نوامبر 1، 2010 در 9: AM 11

    من عاااااااااااااشق اینم! نقطه بود! فقط به این دلیل که شما یک دوربین عالی یا یک دوربین "حرفه ای" دارید ، به این معنا نیست که شما ** مجبور هستید ** به تجارت بپردازید! و از آنچه من در مورد بسیاری از مردم دیده ام ، آنها واقعاً واقعاً نباید. این واقعاً یک هنر است ، اما هر نقاشی کار خود را نمی فروشد. مادربزرگ من یک نقاش بسیار ماهر بود ، با این حال ، او هرگز کار خود را فروخت. او آن را به خانواده و دوستانش هدیه داد. من خودم با جنبه تجاری عکاسی دست و پنجه نرم می کنم و می دانم که آیا این فقط باید یک سرگرمی باشد یا باید به یک تجارت واقعی ادامه دهم. من اهل تجارت نیستم ، من اهل هنر هستم. امروز بسیار عالی بخوانید! متشکرم!

  2. کیک کیک کارن در نوامبر 1، 2010 در 9: AM 15

    عاشق این پست!

  3. آنالیا پالمر در نوامبر 1، 2010 در 9: AM 29

    من عاشق اینم!!! وای ، احساس می کنم او بارها و بارها داشت احساسم را می نوشت! من عاشق عکاسی هستم ، اما همانطور که او گفت ، فکر نمی کنم عاشق این حرفه باشم. من خیلی زیاد دارم ، افراد زیادی از من خواسته اند که از خانواده ، نوزاد یا هر چیز دیگری که نیاز دارند عکس بگیرم ، اما من همیشه به آنها می گویم ، من یک عکاس حرفه ای نیستم! به هر حال ، من عاشق عکس گرفتن هستم و همه خاطرات را حفظ می کنم ، بدون دوربین NICE بیرون نمی روم ، فقط در صورت از دست دادن "یکی در یک میلیون عکس"! او کاملاً درست است ، من احساس می کنم هرکسی که یک دوربین گران قیمت خریداری می کند فکر می کند که یک عکاس حرفه ای است ، کاش بسیاری از دوستانم این مطلب را می خوانند و می فهمند که اگر شما بزرگ نباشید خوب است ، فقط سرگرمی خود را دنبال کنید !! دوستش داشتم! متشکرم

  4. نقطه O در نوامبر 1، 2010 در 9: AM 35

    شما اکنون یک "آرامش درونی" برای من فراهم کرده اید ... من خوشبختانه یک علاقه مند به عکاسی خواهم ماند که به درخواست آنها از مردم عکس می گیرد تا فقط از سطح توانایی فعلی خود لذت ببرم و امیدوارم که آن را بهبود بخشم تا بتوانم به عکسبرداری از مردم ادامه دهم سرگرم کننده! برای من ، این کاملاً سرگرم کننده است. من نمی خواهم کار شود ... پست عالی!

  5. Marisa در نوامبر 1، 2010 در 9: AM 49

    مقاله عالی! من هم خودم را یک "علاقه مندان به عکس عجیب و غریب" می دانم که هیچ تمایلی برای رفتن به تجارت ندارم. اگرچه وقتی برای وسایل و کارهای خود برای "سرگرمی" هزینه می کنم احساس گناه می کنم. بعد از خواندن ، ممکن است شروع به غلبه بر این کنم و فقط از سفر لذت ببرم.

  6. استیسی در نوامبر 1، 2010 در 9: AM 56

    مقاله عالی! با تشکر - من می توانم در یک سرگرمی راحت باشم و هر دقیقه آن را دوست داشته باشم ...

  7. پتی براون در نوامبر 1، 2010 در 10: AM 14

    عاشق این مقاله باشید! نکات عالی!

  8. کارین کالدول در نوامبر 1، 2010 در 10: AM 24

    از این بابت متشکرم نمی توانم به شما بگویم که برای شروع کار عکاسی چقدر فشار آورده ام ، اما واقعاً نمی خواهم سرگرمی سرگرم کننده خود را به یک تجارت تبدیل کنم. اشتیاق من جای دیگری نهفته است. من برای سرگرمی و تمرین و گرفتن کودک در حال بزرگ شدن عکاسی می کنم. اگر من برنامه ها و مهلت ها و مالیات و برخورد با مشتری های دشوار و فشار ایجاد فشار (خوب یا بد) را با هر بار شلیک اضافه کردم ، نیازی به ذکر نیست که باید بدانم که چگونه یک کسب و کار را انجام دهم ، مهمتر از همه ، همه آنچه من انجام نمی دهم درباره عکاسی (و تجهیزات من) بدانم - خوب ، فقط فکر کردن در مورد آن باعث چرخش سرم می شود. اگر من سرگرمی خود را به کاری برایم تبدیل کنم که برای من یک تجارت با فشار بالا باشد ، پس چه کاری برای سرگرمی انجام می دهم؟

  9. آماندا در نوامبر 1، 2010 در 10: AM 45

    من عاشق اینم! من شک دارم که هرگز به عنوان یک عکاس وارد کار شوم ، با این حال می خواهم در حد توانم خوب باشم و تجهیزات عالی داشته باشم. این علاقه من است ، اما این بدان معنی نیست که باید شغل من باشد! به عنوان یک مادر ، بسیاری از سرگرمی های قدیمی ام را رها کرده ام ، اما عکاس بودن (به همان اندازه آماتور بودن) چیزی است که هرگز آن را رها نمی کنم. در بعضی مواقع دو حسادت ، تجهیزات و حسادت استعدادی وجود دارد ... اما مشکلی نیست ، فقط یک چیز بیشتر برای کار کردن در من است! هه

  10. آندریا در نوامبر 1، 2010 در 10: AM 57

    من فقط می توانستم یک آغوش بزرگ به شما بدهم! شما آنچه را که من نتوانستم انجام دهم ، به زبان آورده اید. بسیاری از مردم متوجه نمی شوند که چرا من راضی بودن به علاقه مندی است. اما من هستم. برای من ، داشتن یک تجارت لذت عکاسی را می کشد. و من انجام این کار را بسیار دوست دارم.

  11. پرسی در نوامبر 1، 2010 در 11: AM 22

    متشکرم، متشکرم، متشکرم! من با همه آنچه بقیه گفته اند موافقم ، به خصوص در مورد "مکیدن شادی" از کاری که من از انجام سرگرمی ، اوقات فراغت و خلاقیت لذت می برم!

  12. آلیس در نوامبر 1، 2010 در 11: AM 32

    با تشکر برای این پست بسیاری از مردم به من می گویند که باید "طرفدار" باشم اما واقعاً نمی خواهم. بنابراین ، با تشکر برای این پست! حالم رو بهتر کرد. من می توانم یک علاقه مند باشم و به یادگیری ادامه دهم و بدون احساس فشار به همه چیز در اطرافم شلیک کنم. من دوست دارم طبق برنامه زمانی خودم کار کنم - من 27 سال در کار واقعی خودم کار کردم. وقت آن است که من از خودم لذت ببرم و کارهای خودم را انجام دهم. بنابراین ، دوباره ، متشکرم!

  13. گرد و خاکی در نوامبر 1، 2010 در 11: AM 49

    این مقاله احساسی است که من احساس می کنم ... من عاشق عکس گرفتن هستم اما یک زن تاجر نیستم. من عاشق این هستم که تنها کسی نیستم که این احساسات را دارم! من عاشق یادگیری و کاوش و تفسیری هستم که از تصاویر takig دریافت می کنم. وقتی سرگرم کننده نیست ، این کار را نکن

  14. بث در نوامبر 1، 2010 در 12: PM 04

    مندی قهرمان جدید من است !!!!

  15. امی در نوامبر 1، 2010 در 12: PM 14

    من عاشق این پست هستم دوستش دارم. طنین انداز 100٪ من و مبارزه ای است که من پشت سر گذاشته ام. من یک بار که شروع به تحقیر جلسات عکسبرداری کردم ، فهمیدم که مشکلی پیش آمده است و بدون هیچ انتظاری از دیگران دوباره به سراغ خودم و دوربینم رفتم. آزاد کننده بود. 🙂 با تشکر برای ارسال!

  16. بدائس در نوامبر 1، 2010 در 12: PM 38

    باوا! پست فوق العاده من از جوانی عکاسی را دوست داشتم ، اما هرگز تمایلی به فعالیت تجاری نداشتم. این نیاز من را به خلاقیت و احساس هنری و همچنین حافظه ای که از آن یاد کردید برآورده می کند (اگرچه روزنامه نگاری می کنید؟ Oy - حتماً آشیل من) بله ، سرگرمی من نیز از من به عنوان "دمدمی مزاجی تصویر" یاد می کند. با احترام عمیق نسبت به حرفه ای های واقعی احترام زیادی قائلم. من جای خودم را می دانم و با آنها نیست. اما من از یادگیری از آنها و ادامه پیشرفت در مجموعه آستانه های خودم بیش از حد خوشحالم. :)

  17. بدائس در نوامبر 1، 2010 در 12: PM 38

    باوا! پست فوق العاده من از جوانی عکاسی را دوست داشتم ، اما هرگز تمایلی به فعالیت تجاری نداشتم. این نیاز من را به خلاقیت و احساس هنری و همچنین حافظه ای که از آن یاد کردید برآورده می کند (اگرچه روزنامه نگاری می کنید؟ Oy - مطمئنا آشیل من). بله ، سرگرمی من نیز از من به عنوان "دمدمی مزاجی تصویر" یاد می کند. با احترام عمیق نسبت به متخصصان واقعی از شما احترام زیادی می گذارم. من جای خودم را می دانم و با آنها نیست. اما من از یادگیری از آنها و ادامه پیشرفت مجموعه مهارتهای خودم بیش از حد خوشحالم. :)

  18. روبرتا در نوامبر 1، 2010 در 12: PM 46

    هیچ آرزویی برای تبدیل یک سرگرمی شگفت انگیز که دوست دارم به یک حرفه تبدیل شود ، به همین دلیل ممکن است این مقاله واقعاً برای من صحبت کند. لازم است خواندن همه کسانی که به دلیل داشتن دوربین خوب و لنزهای خوب فکر می کنند وقت آن رسیده است که امضای عکس های خود را با "نام استودیو" شروع کنند. فقط به این دلیل که خانواده و دوستان عکس های شما را دوست دارند لزوماً به این معنی نیست که شما آماده یک حرفه ای هستید.

  19. جینا در نوامبر 1، 2010 در 12: PM 50

    آره! من دیشب فقط به کسی می گفتم که من عاشق عکاسی هستم اما احتمالاً هرگز آن را به یک تجارت تبدیل نمی کنم. این عالی بود

  20. جن در Cabin Fever در نوامبر 1، 2010 در 1: PM 01

    یک دیدگاه بسیار جالب من در خط حرفه ای در مقابل سرگرمی تلاش می کنم. دوستان و خانواده ام مرا وادار می کنند که کارهای عکاسی ام را بیشتر و بیشتر کنم ، اما من بیشتر در حرفه پرستاری فرو می روم. این دو کمتر و کمتر همپوشانی دارند و یافتن تعادل و تعیین آنچه که فکر می کنم برای من مناسب است دشوار است. خط آخر .. مثل شما ... من می خواهم لذت را در عکاسی حفظ کنم. وبلاگ عکاسی NEK تب کابین در ورمونت

  21. جنی بری در نوامبر 1، 2010 در 1: PM 06

    من عاشق اینم. به خانه می خورد. همه می گویند ، "یک حرفه ای باشید" اما آنها درک نمی کنند که بخش "تجارت" چقدر دشوار ، رقابتی و پرتنش است. من هم ترجیح می دهم سرگرمی داشته باشم و فقط گاهی اوقات لنز بخرم و برای اجرا فشار نداشته باشم.

  22. اشلی در نوامبر 1، 2010 در 1: PM 43

    این خیلی تازه است! من می خواهم آن را برای تمام دوستانم که دوربین دارند و اکنون عکاس هستند ارسال کنم. این نقطه در این منم.

  23. heidi@thecraftmonkey در نوامبر 1، 2010 در 2: PM 17

    مندی درست است! من احساس می کنم به همان شیوه! SOOO بسیاری از "عکاسان" در حال حاضر. یا شاید من فقط حسود باشم که هرگز به اندازه کافی خوب نخواهم شد! هکتار

  24. سینتیا در نوامبر 1، 2010 در 2: PM 31

    سوالات بسیار مهیج من با همان مشاهدات و افکار دقیق کشتی گرفته ام! من هنوز به نتیجه ای نرسیده ام زیرا دوست دارم از کاری که دوست دارم انجام دهم درآمد کسب کنم. آیا این گزینه نهایی شغلی نیست؟ با این حال ، هنگامی که خواسته هایی وجود دارد و شما مجبور به انجام آن هستید ، خسته کننده می شود. قطعاً موارد قابل تأمل است. از اینکه نظرات خود را به اشتراک گذاشتید بسیار سپاسگزارم. این روشنگرانه است که می دانم با این افکار و تصمیمات تنها نیستم. اکنون می دانم که اگر قرار است مسیر شما را انتخاب کنم ، قطعاً درمورد این تصمیم احساس راحتی خواهم کرد.

  25. کریستینا در نوامبر 1، 2010 در 2: PM 38

    آخه من عاشق اینم !! چه مقاله خارق العاده ای! من با همین مسئله دست و پنجه نرم می کنم ، اما قلبم به من می گوید که آن را به عنوان یک سرگرمی حفظ کنم. خوب است بدانید که نباید اجازه دهید این فشار یا این واقعیت که به نظر می رسد کار طبیعی شما را مجبور به انجام هر کاری کند.

  26. کریستال ~ momaziggy در نوامبر 1، 2010 در 3: PM 24

    خودم می توانستم این را بنویسم. Every.sing single 100٪ برای من صدق می کند. من کاری را که دوست دارم دوست دارم و می خواهم همیشه آن را دوست داشته باشم. و فقط به این دلیل که من یک دوربین حرفه ای دارم و می دانم چگونه از آن استفاده کنم ، به این معنی نیست که من هم مجبور هستم وارد تجارت شوم. ممنون بابت این 🙂

  27. کوره در نوامبر 1، 2010 در 3: PM 42

    من آنچه را که گفتی و چگونه گفتی را دوست دارم. من وقتی از مردم بخواهند که عکسهای پرتره خود را انجام دهند از آنها هزینه می گیرم من زیر بار عکاسان دیگر نمی روم. من وقتی تصاویر را برای لذت بردن خودم گرفته ام ، آزادانه به اشتراک می گذارم. من عاشق انجام این کار هستم. من دوست دارم این کار را انجام دهم

  28. جوزف لیم در نوامبر 2، 2010 در 12: AM 27

    موافقت 100٪ این پست دقیقاً همان چیزی است که من به آن نیاز دارم. با تشکر. 🙂

  29. بتونی در نوامبر 2، 2010 در 11: AM 54

    من می خواهم این را چاپ کنم و به افرادی که سعی می کنند من را به جای کارت ویزیت استخدام کنند ، تحویل دهم! تقریباً هر بار که عکس ارسال می کنم کسی را از من می پرسد که چه هزینه ای را شارژ می کنم یا چه زمانی می تواند با من برنامه ریزی کند .... پس من اجتناب ناپذیر "اما عکس های شما عالی هستند ، شما باید در تجارت باشید!" یا "اما شما می توانید اینقدر پول بدست آورید!" و اعتراف می کنم بیش از یک بار باعث تعجب من شده اند اما خوشبختانه من بسیار آگاه بوده ام تا اینکه من یک شخص تجاری نیستم و آن را خیلی سریع له می کند. توضیح آن برای افراد دیگر آسان نیست! مقاله بعدی که لازم دارم این است: "چگونه همه اطرافیان خود را درک کنند که نیازی به حرفه ای شدن ندارید!" یا شاید "وقتی نمی خواهید شغل داشته باشید چگونه کسب و کار نکنید!" عزیزم

  30. میشل در نوامبر 2، 2010 در 11: PM 15

    اوه ، خیلی ممنون از این بابت !! شما تقریباً کلمات را از دهان من بیرون آورده اید !! من واقعاً به عکاسی علاقه مند شدم و از آن لذت می بردم و چیزهای زیادی یاد می گیرم! وقتی dslr خودم را گرفتم همه (خوب ، خانواده بزرگ من!) اصرار داشتند که من به اندازه کافی خوب هستم و باید حرفه ای شوم! خوب ، من به آرامی تلاش کردم - و در حالی که برای برخی دیگر عکس می گرفتم ، اما لذت آن را از بین برد! من سرانجام هیچ وقت دوربین خود را برداشتم و بسیاری از چیزهایی را که یاد گرفتم (خاطره وحشتناک) فراموش کردم. بعد از مدتی تصمیم گرفتم که دوباره شادی خود را در عکاسی پیدا کنم و فهمیدم که در حال حاضر ، می خواهم برای خودم عکاسی کنم - به عنوان یک سرگرمی - و نه به عنوان یک شغل. من هنوز هم برای خانواده و دوستانم عکس می گیرم ، اما برای لذت بردن از خودم - نه به عنوان یک شغل پولی. (اگرچه ، اگر بخواهند در لیست خواسته های دوربین من شرکت کنند ، من با کمال میل پول نقدی را قبول می کنم!

  31. آن کاب در نوامبر 5، 2010 در 9: AM 15

    آن 6 درسی که ذکر کردید دقیقاً احساسی است که من از ورود به تجارت دارم. نکته مهم برای من این است که من قادر به تحمل فشار نیستم ، و این باعث می شود همه لذت عکاسی برای من باشد. من عکس می گیرم چون سرگرم کننده است و نمی خواهم هرگز آن را از دست بدهم.

  32. هایدی در نوامبر 26، 2010 در 2: PM 29

    اوه! می توانستم این را بنویسم! article مقاله عالی!

  33. تیموتی موریس در آوریل 23، 2011 در 9: AM 40

    وای! من این وبلاگ را از طریق جستجوی Google پیدا کردم و آنچه شما نوشتید دقیقاً احساسی است که من بیش از 5 سال احساس می کنم. من عاشق عکاسی هستم ، و هنگامی که یکی از دوستان یا خانواده می خواهد یکی از عکسهای مرا بخرد یا مرا برای عروسی "استخدام" کند ، من خودم را لگد می زند و به من می گوید اگر شروع به کار واقعی کنم می توانم برای خودم کار خوبی انجام دهم. من چهار بار آن را امتحان کرده ام ، و صادقانه می توانم بگویم که من نه هوشمندانی دارم که بخواهم حرفه ای شوم و نه می خواهم از وقت آزاد خود صرف کار در مورد سرگرمی سرگرم کننده کنم. . این واقعا سرگرم کننده را برای من خراب می کند. وقتی کسی در فیس بوک از یکی از عکسهای من برای پروفایل خود استفاده می کند ناراحت می شود ، کسی که می خواهد عکس من را بخرد اما هرگز معامله را انجام نمی دهد ، نگران کپی رایت / واترمارک تصاویر من است تا بدون حداقل دادن به آنها استفاده نشود شناخت من… (بله ، من وقتی به عکسهایم می رسم با یک مشکل خودخواهی روبرو می شوم ... و من متنفرم که مثل آن هستم ...). شما همه چیز را برای من در یک چشم انداز جدید قرار می دهید ، تا آنجا که سرمایه گذاری برای سرگرمی را انجام دهید بدون انتظار بازگشت ، غیر از رضایت از خود. من عاشق این جمله شما هستم! فشار دیگران از انتظارات (برای عکسبرداری ، گردهمایی و غیره) برای من بیش از حد است ... من اصلاً آدم آدمی نیستم. و صادقانه بگویم ، من هنوز هم دارای مشکلات ناامنی هستم ، و در بسیاری از موارد ، به جای تمرکز بر آنچه که من فکر می کردم زیبا یا خلاق است ، فقط عکسهایی گرفته ام که فکر می کردم دیگران دوست دارند. از شما متشکرم که چشمانم را باز کردید .... من بدانید که اکنون باید چه کاری انجام دهم! برای کارهای آینده شما نیز موفق باشید و عید پاک مبارک باشید! -تیم

  34. سلام در سپتامبر 13، 2011 در 3: 08 AM

    من می دانم که من به مقاله ای بیش از یک سال پاسخ می دهم ، اما با توجه به اینکه این اولین بار است که آن را می بینم ، شما به نظر می رسید آنچه را که خودم در عکاسی می دانم ناخن زده اید. من هرگز خودم را یک حرفه ای ندانسته ام بلکه به جای آن یک عکاس علاقه مند بوده ام. من همیشه بیشتر لذت می برم که به عکسهایی که در گذشته گرفته ام نگاه کنم ، خاطره ای از مناظر زیبایی را که دیده ام ، آن لحظه خاص را که به موقع ثبت شده است و یا حتی تجربیات خود را با دیگران به اشتراک بگذارم. همانطور که اشاره کردید بسیار درست است .. هرگاه کاری که از آن لذت می برید به یک شغل تبدیل شود ، دیگر سرگرم کننده نخواهد بود و آن وقت است که بدون شک کسی علاقه خود را از دست می دهد. مقاله عالی! حالا ، اگر فقط بتوانم از نظر مالی به فیلم DSLR بروم ، حتی خوشحال ترم! =)

  35. حسینی در ژانویه 13، 2012 در 2: AM 36

    این باعث شد تا به طور جدی در مورد حرفه ای بودن دوباره فکر کنم. من عاشق عکاسی هستم اما این احساس را دارم که ساختن آن راهی برای آوردن پول ، قسمت جالب آن را از آن منصرف می کند. من دوستی دوست دارم. و آنها می گویند اینطور نیست ، اما من هنوز در این مورد گیج هستم.

  36. جکی در مارس 14، 2012 در 10: AM 33

    خوب گفت! بیشتر موافقت نمی کنم

  37. بکه در ژوئن 21، 2012 در 9: 02 PM

    خیلی ممنونم. من عاشق این پست هستم من اخیراً فشار "طرفدار بودن" را بسیار احساس کرده ام ، و این واقعاً به من کمک کرد تا روی این افکار مکث کنم. من افتخار می کنم که یک عکاس سرگرمی هم هستم!

  38. دانرب در نوامبر 20، 2012 در 10: PM 29

    وای! من واقعا این مطلب را دوست دارم! من همچنین می خواهم به عنوان یک عکاس سرگرمی بمانم. هیچ فشاری نمی دهد! فقط داشتن سرگرمی در مکان های تیراندازی ، چهره ها و اشیا. آیا می توانم این را در صفحه فیس بوک خود دوباره پست کنم؟ اعتبار شماست البته ..:) قدرت بیشتر به همه عکاسان هابیست! شلیک / ذخیره / اشتراک گذاری

  39. اریک سیهلم در مارس 3، 2013 در 7: PM 47

    خوب گفت ، و بسیار دلگرم کننده! متشکرم.

  40. جو در مارس 2، 2014 در 9: PM 38

    آمین من بیشتر زندگی ام را می گیرم (55 سال دارم) اما به هیچ وجه عکاس نیستم. من ژن خلاق یا توانایی جذب همه مفاهیم ترکیب ، نور و غیره را ندارم. من چیزها را به همان روشی که دوست دارم دوست دارم: من بهترین عکس هایی را که می توانم می گیرم ، سعی می کنم پیشرفت کنم و تصاویرم درجه بندی یا قضاوت نمی شود. مثل هر سرگرمی ، می توانم به خاطر خودش از آن لذت ببرم. بعد از 10 سال دوربین عکاسی و عکاسی ، من یک DSLR دارم که اشتیاق من به عکاسی را دوباره زنده کرده است. همانطور که بن لانگ در فیلم های خود می گوید ، اکنون به آنجا بروید و شلیک کنید!

  41. شارمین هاردی در سپتامبر 18، 2014 در 9: PM 48

    سلام ، اسم من شارمین است ... و من یک عکاس سرگرمی هستم! با تشکر از شما برای یک مقاله فوق العاده اکنون می توانم به لذت بردن از عکاسی خود برگردم بدون اینکه بخواهم توجیه کنم که چرا کار من چیزی شبیه به جو بلاگس نیست.

  42. جیسون اندرسون در دسامبر 3، 2014 در 3: PM 04

    نظر من این است که کاری را که دوست داری انجام دهی و علاقه من به عکاسی است و مهم نیست که همیشه یک سرگرمی باشد ، اما این برای من یک تجارت نیز هست زیرا من رویدادهایی را انجام می دهم ، استودیوی خودم را دارم و کارهایم را بصورت آنلاین می فروشم. به من برو اگر می خواهید بدانید که چگونه سرگرمی خود را به یک تجارت تبدیل کنید ، وبلاگ بزنید.http://instagramimpact.com

ارسال نظر

شما باید وارد شده برای ارسال یک دیدگاه.

چگونه کسب و کار عکاسی خود را تبلیغ کنیم

By MCPActions

نکاتی در مورد ترسیم مناظر در هنر دیجیتال

By سامانتا ایروینگ

چگونه به عنوان یک عکاس آزاد نمایه خود را بسازید

By MCPActions

چگونه به عنوان یک عکاس آزاد نمایه خود را بسازید

By MCPActions

نکات عکاسی مد برای عکاسی و ویرایش

By MCPActions

نورپردازی فروشگاه دلار برای عکاسان با بودجه

By MCPActions

5 نکته برای عکاسان برای گرفتن عکس با خانواده خود

By MCPActions

راهنمای استفاده از یک جلسه عکس بارداری

By MCPActions

چرا و چگونه مانیتور خود را کالیبره کنیم

By MCPActions

12 نکته اساسی برای عکاسی موفق نوزاد

By MCPActions

یک دقیقه ویرایش Lightroom: در معرض نور زیاد و پر جنب و جوش قرار دارد

By MCPActions

از فرایند خلاقیت برای بهبود مهارت های عکاسی خود استفاده کنید

By MCPActions

بنابراین .... شما می خواهید عروسی را خراب کنید؟

By MCPActions

الهام بخشیدن به پروژه های عکاسی که اعتبار شما را ایجاد می کنند

By MCPActions

5 دلیل که هر عکاس مبتدی باید عکس های خود را ویرایش کند

By MCPActions

نحوه افزودن میزان صدا به عکس های تلفن هوشمند

By MCPActions

چگونه می توان از حیوانات خانگی عکس گویا گرفت

By MCPActions

یک تنظیم روشنایی خاموش دوربین برای پرتره ها

By MCPActions

ملزومات عکاسی برای مبتدیان مطلق

By MCPActions

نحوه گرفتن عکسهای Kirlian: مراحل گام به گام من

By MCPActions

14 ایده اصلی پروژه عکاسی

By MCPActions

دسته بندی ها

پستهای اخیر