فاجعه تعطیلات - داستان برنده جایزه توسط الی فریدمن ، 8 ساله

دسته بندی ها

محصولات ویژه

یکی از افتخارآمیزترین لحظاتی که مادر می تواند داشته باشد این است که وقتی دخترش به آرزوهای خود می نگرد - و او آنها را به سر می برد! یکی از دختران دوقلوی من ، الی ، وقتی بزرگ شد آرزو دارد نویسنده شود. او نوشتن و تصویرگری کتابهای کودکان ، داستانهای غیر داستانی و حتی داستانهای واقع گرایانه را تصور می کند. اگر او را در کتابخوانی دفن نکنند ، قلمش بیرون است و دارد می نویسد. الی علاقه زیادی به کلمه نوشتن دارد.

این تابستان ، هنگام خواندن مجله دختر آمریکایی، او یک مسابقه داستان دید. برای ورود ، کودکان را به نوشتن داستانی با مضمون تعطیلات که این تصویر را در بر می گیرد ، راهنمایی می کند.

AG-image The Holiday Disaster - داستان برنده جایزه توسط الی فریدمن ، سن 8 سال پروژه های اقدامات MCP اندیشه های MCP

مقاله خود را ارسال کنید ، منتظر بمانید ، و احتمالاً هرگز جواب آن را نخواهید شنید زیرا در یک انبوه با صدها یا هزاران مقاله دیگر شناور خواهد بود اما الی ایده ای داشت. او به یک داستان در ذهن خود فکر کرد ، و سپس قلم را به کاغذ گذاشت. او نوشت و نوشت. سپس به او کمک کردم کلمات خود را تایپ کند. ما پاکت را لیسیدیم. و منتظر ماندیم.

به عنوان یک پدر و مادر ، من می خواهم که او به آرزوهای خود برسد اما همچنین می خواهم او را از ناامیدی دور کنم. درست یا غلط ، سخت است که کودک خود را ناراضی یا دلسرد ببینید. با دانستن اینکه مجله دختر آمریکایی حتی ممکن است تمام نوشته ها را نخواند ، و با دیدن اینکه او فقط 8 سال دارد و بیشتر افرادی که وارد می شوند به طور قابل توجهی بزرگتر هستند ، من به او گفتم ، "داستان شما شگفت انگیز است. و حتی اگر برنده نشود ، توسط همه خوانندگان وبلاگ من مشاهده خواهد شد. " او سپس به من و نگاه کرد و توضیح داد ، "من فقط می خواستم آن را بنویسم. اگر من برنده نشوم ، اشکالی ندارد. من هرگز نمی دانم اگر آن را ارسال نکنم. "

سریع به اکتبر بروید… از ما یک پاکت نامه دریافت می کنید مجله دختر آمریکایی - اندازه ای که با قبول شدن در دانشگاه دریافت می کنید ، یک پاکت سفید بزرگ است. هنگام خواندن نامه ای که در زیر برای شما اسکن شده است ، هرگز نگاه صورت الی ، هیجانی را که در بدن او وجود داشت و حقیقتاً از طریق من نیز فراموش نمی کنم.

نامه AG The Holiday Disaster - داستان برنده جایزه توسط الی فریدمن ، سن 8 سال پروژه های اقدامات MCP اندیشه های MCPبا بالا و پایین پریدن ، به صفحه 39 برگشتیم. امضای او را دیدیم. "الی - سن 8 ، میشیگان" - وای !!! او انجامش داد! گرچه فقط 2 برنده اصلی ، هر دو در سن 14 سالگی منتشر شدند ، اما او با 6 جوان بزرگترین جایزه افتخار آفرینی بود.

AG-signature The Holiday Disaster - داستان برنده جایزه توسط الی فریدمن ، سن 8 سال پروژه های اقدامات MCP اندیشه های MCP

نام او چاپ شده بود. او ، در 8 سالگی ، به دلیل نوشتن شناخته شد. او می داند شما می توانید هر کاری را که در نظر دارد انجام دهید - به شرطی که تلاش کند! از خواندن داستان تعطیلات او لذت ببرید.

لطفاً برای او نظر بگذارید تا به شما بگوید نظر شما چیست! او همچنین اگر داستان را به اشتراک بگذارید و دوستان و اقوام خود را در این زمینه پخش کنید ، از آن قدردانی خواهد کرد. متشکرم.


فاجعه تعطیلات توسط الی فریدمن

امیلی نمی توانست تا مهمانی تعطیلاتش صبر کند. او فعالیتهای زیادی را برنامه ریزی کرد. حتی بیشتر ، او نمی توانست تا زمان فعلی صبر کند. بهترین دوست او مگان بهترین هدیه ها را از قبل انتخاب می کند. در حال حاضر ، امیلی هدیه بسته بندی شده مگان را به زیبایی برداشت. مگان داشت کفش خود را می بست ، بنابراین نمی توانست امیلی را ببیند که هدیه را باز می کند. اما او همیشه می توانست هیجان را بشنود.

"اوه نه" ، امیلی را در سرش گاز داد. در حال حاضر "شیدایی لجن سبز" بود. این برای پسران نبود؟ امیلی گفت: "متشکرم". او می خواست مگان احساس خیلی خوبی داشته باشد. بعداً آنها بازی کردند ، اما امیلی نمی توانست توجه کند. او به حال بد فکر می کرد. حتی در حالی که آنها مشغول بازی روبان روی جعبه هدیه بودند ، او نمی توانست تمرکز کند. روز به روز برادر کوچکتر امیلی ، اندرو می پرسید ، "آیا می توانم شیدایی سبز لجن را داشته باشم؟" هر بار که امیلی پاسخ می داد ، "نه ، شاید مگان اشتباه کرده باشد. علاوه بر این ، من هفته بعد ، روز بعد از کریسمس آن را برمی گردانم. اندرو گفت: "نه"

مگان و امیلی هر دو توافق کردند که پسران بو می گیرند. مگان یک برادر بزرگتر کایل دارد. روز دوشنبه ، مگان با امیلی تماس گرفت و پرسید ، "می خواهی بازی کنی؟" امیلی نمی خواست چون می ترسید در گفتگویی هدیه را مطرح کند. بنابراین او پاسخ داد ، "متاسفم که من باید کارهای خود را انجام دهم."

روز سه شنبه مگان به خانه امیلی آمد. موهای نارنجی مگان به زیبایی فر شد و ژاکت قرمز جدیدش براق شد. در را ترک کرد. مگان حرف های امیلی را با پدر و مادرش شنید. "من کاملاً از حال حاضر مگان متنفر بودم. چیزهایی که می خواستم عروسک دختر آمریکایی ، کیت آرایش مو و کتابهای اسرار آمیز دختر آمریکایی بود. و من کیت آرایش مو را از اشلی تهیه کردم. "

مگان سرپرست این گفتگو بود و شوکه شد. چگونه بهترین دوست او می تواند این حرف را بزند؟ مگان با گریه خیلی سریع به خانه اش دوید. روز بعد در مدرسه مگان با امیلی رفت و آمد نکرد. در عوض او با اشلی پاتوق بود. امیلی با لورا رفت و آمد داشت.

در راه بازگشت به خانه ، مگان مسیری متفاوت را طی کرد. روزها دختران از یکدیگر دوری می کردند. روز قبل از کریسمس ، مگان گریه کرد. او مجبور بود با امیلی صحبت کند. امیلی خیلی بدجنس بود.

بالاخره کریسمس بود و امیلی از مگان دیدن کرد. "مگان ، من به اینجا آمدم تا به شما بگویم ، من هدیه ای را که در مهمانی تعطیلات به من داده اید دوست ندارم." "شنیدم. من از در نگاهی نگاه کردم و شنیدم که در این باره به پدر و مادرت می گفتی. به هر حال من چه چیزی به شما دادم که خیلی وحشتناک بود؟ " از مگان پرسید.

امیلی جواب داد: "شلیک سبز لجن". "وای نه!" جیغ زد مگان. "من به طور تصادفی برادرم کایل را به تو هدیه دادم." مگان رفت و كایل را به دست آورد و همه چیز را توضیح داد. سپس امیلی و کایل هدایای خود را عوض کردند. کایل گفت: "جای تعجب نیست که من امروز یک عروسک دختر آمریکایی را برای هدیه باز کردم." همه خندیدند. امیلی و مگان مدتها این داستان را به یاد می آوردند.

تعطیلات شاد! پایان.

MCPActions

بدون نظر

  1. شری در دسامبر 7، 2010 در 9: 09 ام

    اوه خدا! .. من غازهایی دارم که داستان فوق العاده الی را می خوانم! او مطمئناً نویسنده فوق العاده ای خواهد بود. هک او اکنون یک نویسنده فوق العاده است. موفقیت شما را در سن بلوغ اگر 8 سالگی باشد تبریک می گوییم ، به ستاره ها نزدیک شوید ، دوست دختر !!

  2. تریسیا نوگن در دسامبر 7، 2010 در 9: 14 ام

    OMG چه موفقیت شگفت انگیزی است. و ، وقتی به بند 2 رسیدم ، به راحتی پاره شدم. تبریک به هر دوی شما! این یک موفقیت عظیم است! می گویم آن را از بالای سقف فریاد بزنید!

  3. ملیسا در دسامبر 7، 2010 در 9: 17 ام

    چه داستان بسیار خوبی است و داشتن نام او در یک مجله چقدر هیجان انگیز است! این کاملا یک موفقیت است. باید خیلی به خودش افتخار کنه !! راه رفتن !!!

  4. alli در در دسامبر 7، 2010 در 9: 17 ام

    می بینم که چرا به او اینقدر افتخار می کنی! داستان فوق العاده است و او قطعاً باید به کار حرفه ادامه دهد.

  5. استفانی دبولت در دسامبر 7، 2010 در 9: 22 ام

    الی ، تبریک می گویم! من نویسنده روزنامه و عکاس هستم و باید به شما بگویم که اولین بار که نام خود را چاپ کردم اولین بار دیوانه شدم و 32 ساله بودم! نمی توانم تصور کنم که چقدر هیجان زده ای! دلیل خیلی پیر بودن من این بود که وقتی در سن تو بودم به صدایم گوش نمی دادم و به من می گفتی نوشتن و عکس گرفتن خیلی خوشحالم می کند. من یک کار عادی (واقعاً کسل کننده) پیدا کردم و به کار خود رفتم. چند سال بعد فرصتی پیدا کردم و دنبال آن رفتم ، کار در روزنامه ، و اکنون افرادی دارم که صفحات آن را باز می کنند تا ببینند چه چیزی نوشته ام دوست دارم فکر کنم با انجام کاری که دوست دارم مردم را خوشحال می کنم. شما بسیار جذاب الی هستید و فکر کنید که در طول زندگی خود از نوشتن داستان چند نفر را خوشحال خواهید کرد! مامان شما خیلی به شما افتخار می کند و باید باشد! شما فوق العاده عالی هستید! به تعقیب رویاهای خود بپردازید و جرات کنید هربار آنها را بزرگتر و بزرگتر کنید! استفانی

  6. فقط در دسامبر 7، 2010 در 9: 23 ام

    مبارک الی! این عالیه. من نمی توانم صبر کنم که این را با دخترم (او تقریبا 8 ساله) است که وقتی می خواهد نویسنده شود نیز شریک شود و همچنین دختر آمریکایی را دوست دارد. من هم از داستان شما لذت بردم

  7. کریستن در دسامبر 7، 2010 در 9: 26 ام

    راه رفتن به الی !!!!

  8. دنیز آرمبرستر در دسامبر 7، 2010 در 10: 49 ام

    به شما الی تبریک می گویم ، داستان شما خارق العاده است. من مشتاقانه منتظر داستانهای آینده هستم و یک ذره تعجب نمی کنم که شما با استعداد باشید با توجه به داشتن چنین مادر با استعدادی. این در خانواده جاری است. دخترم مدت طولانی مجله American Girl را می خواند. او دارای 3 عروسک ، یک تن چیز و Bitty Baby است که عاشقانه به آنها برای بازی با آنها داده است. به نوشتن ادامه دهید ، بدیهی است که شما در داستان گویی راهی دارید.

  9. علی در دسامبر 7، 2010 در 10: 54 ام

    الی تبریک !!! داستان شما عالی است و من می خواهم آن را با دخترم که در سن توست وقتی که از مدرسه به خانه می رسد ، به اشتراک بگذارم. من شرط می بندم که این کار به او الهام می کند که از نوشتن خودش دور بماند!

  10. Yolanda در دسامبر 7، 2010 در 10: 55 ام

    من به عنوان شخصی که یک کودک 8 ساله بودم و احساس خواندن و نوشتن را احساس می کردم ، و آرزو می کردم روزی را که می خواهم مقاله خود را منتشر کنم ، قلبم را به خاطر افتخار الی شیرین ترکانده ام. این یک داستان دوست داشتنی بود ، با یک قوس و کشش بسیار پیچیده ، و یک پایان آرامش بخش و شیرین. تعداد کمی از دانش آموزان کلاس سوم هستند که می توانستند این مطالب را بنویسند (و بسیاری از بزرگسالان که نمی توانند کار بهتری انجام دهند). تبریک می گویم ، الی! من نمی توانم صبر کنم ببینم بعدی شما کجا ظاهر می شود

  11. اینگرید در دسامبر 7، 2010 در 11: 06 ام

    فوق العاده است! یکی از پسران دوقلوی من نیز نویسنده برنده جایزه است! او در چندین مسابقه برنده شده است. یکی از اینها رتبه 2 از همه دانش آموزان کلاس هشتم از یک منطقه سه شهرستان در FL بود. این نوشته در یک تولید حرفه ای که توسط یک شرکت تئاتر محلی ساخته شده استفاده شده است. متأسفانه او تمایلی به نویسنده شدن ندارد. او هرگز وارد کار خود نمی شود که معلمان آنها را به آنجا می فرستند. او فقط از نوشتن خلاقانه در کلاس انگلیسی خود لذت می برد. امیدوارم الی به نوشتن ادامه دهد! من مشتاقانه منتظر خواندن کارهای بیشتر او خواهم بود! ~ ingrid

  12. دنیس در دسامبر 7، 2010 در 11: 13 ام

    داستان افسانه ای الی !!

  13. کیم در دسامبر 7، 2010 در 11: 29 ام

    داستان عالی الی! دیدن نام خود برای چاپ برای اولین بار تجربه ای به یاد ماندنی است. خوش به حالت!! 🙂

  14. لیزر در دسامبر 7، 2010 در 12: PM 17

    تبریک می گوییم ، امیلی! داستان شما کاملاً شگفت انگیز است. من قصد دارم آن را به نوه 7 ساله ام که عاشق نوشتن است نیز نشان دهم. من می دانم که او بسیار تحت تأثیر قرار خواهد گرفت. شما باید به خود بسیار افتخار کنید ، من می دانم که من به شما افتخار می کنم!

  15. نیکول در دسامبر 7، 2010 در 12: PM 17

    عزیز الی ، داستان شما فوق العاده شیرین بود. من را تا آخر در حالت تعلیق نگه داشت! شما دوست دختر راک! نمی توانم باور داشته باشم که شما در 8 سالگی چنین داستان های کوتاه پر تعلیق و دراماتیک می نویسید. هر کاری که فکرت را بکنی می توانی انجام دهی! به کسی اجازه ندهید ، منظور من کسی است که هرگز خلاف این به شما بگوید. دوباره ، شما سنگ! من افتخار می کنم که داستان شما را خوانده ام! در حقیقت ، دختر کوچک من ، لیلا لو ، 4 ساله ، اولین کریسمس عروسک دختر آمریکایی خود را خواهد گرفت. چقدر هیجان انگیز است ؟! او همچنین مجله را با مقاله شما که داستان شما در آن منتشر می شود ، دریافت می کند! من مطمئن هستم که او آن را برای همیشه و همیشه حفظ خواهد کرد! با تشکر برای به اشتراک گذاری نیکول

  16. سحر نوریس در دسامبر 7، 2010 در 12: PM 21

    الی - شما باید به خود افتخار کنید. شما یک نویسنده و دختر کوچک زیبا ، با استعداد ، فوق العاده هستید. ادامه دهید !! برو اللی! 🙂

  17. ایزابل سن خوزه در دسامبر 7، 2010 در 12: PM 36

    سلام جودی و سلام الی! من مشتری و طرفدار مادر شما هستم از فیلیپین. حالا من هم طرفدار تو هستم. این موفقیت را تبریک می گویم ، شما آینده بسیار درخشانی در پیش رو دارید دختر! ادامه دادن. جودی نیز به شما تبریک می گویم. من به همین ترتیب یک دختر دارم و واقعاً می فهمم که شما برای این دستاوردی که به تازگی انجام داده چقدر خوشحال هستید. و خیلی زود در زندگی او. برات خیلی خوشحالم. تعطیلات شاد!

  18. کریستی سی در دسامبر 7، 2010 در 12: PM 51

    چه داستان شگفت انگیزی! من می توانستم همه چیز را در ذهنم تصویر کنم! به نوشتن ادامه دهید ، من دوست دارم بدانم که بعد امیلی و مگان در مورد چه چیزی صحبت می کنند!

  19. پامی در دسامبر 7، 2010 در 12: PM 57

    الی ، یک داستان عالی را تبریک می گویم. این آخر هفته که خواهرزاده ام را می بینم آن را می خوانم. این یک دستاورد شگفت انگیز است! ادامه کار بزرگ من در آینده به دنبال نام شما خواهم بود

  20. کریستی با نام مستعار مامارازی در دسامبر 7، 2010 در 1: PM 08

    وای ، این یک داستان عالی بود! الی نویسنده ای با استعداد در ساخت است! براوو الی !!!! تبریک می گویم ، کار خوب را ادامه دهید!

  21. Kasey در دسامبر 7، 2010 در 2: PM 53

    چنین داستان و استعداد عالی برای نوشتن! تبریک می گویم!!! هیچ رویایی هرگز بزرگ نیست. چقدر هیجان انگیز!!

  22. کاترین پنجم در دسامبر 7، 2010 در 2: PM 54

    یک تبریک بزرگ به خانم الی! داستان شما عالی است! من عاشق این هستم که شما استرس دارید که دوستان چقدر با یکدیگر صحبت می کنند غیراخلاقی است. باید خیلی به خودت افتخار کنی!

  23. میشل در دسامبر 7، 2010 در 3: PM 40

    الی ، از اینکه این داستان دل انگیز را با ما در میان گذاشتید متشکرم ... من یکی از جدیدترین طرفداران شما هستم! همچنین جایزه خود را از دختر آمریکایی تبریک می گویم. من مشتاقانه منتظر خواندن مقالات / داستان های بیشتری از شما در آینده نزدیک هستم. جودی ، من می توانم از طریق پست شما هیجان شما را برای دخترت احساس کنم. با تشکر از شما برای به اشتراک گذاشتن استعداد خود را با ما. شاید الی باید یک پست ماهانه در وبلاگ شما داشته باشد تا به داستان فوق العاده خود ادامه دهد. دوست دارم در مورد ماجراجویی این دو دوست بیشتر بدانم. : دی میشل

  24. بران در دسامبر 7، 2010 در 4: PM 03

    مبارک الی! چه موفقیت خارق العاده ای! من عاشق داستان شما بودم 🙂

  25. زنجبیل در دسامبر 7، 2010 در 5: PM 27

    الی ، من فقط داستان شما را برای 7 ساله ام که عاشق عروسک های AG است نیز خواندم ، و او داستان شما را دوست داشت. شما در ارتباط با تصویر بسیار عالی کار کردید ، و ما فکر کردیم که کاملاً مناسب مجله AG است! موفقیت شما را تبریک می گویم !! به تیراندازی برای آن ستاره ها ادامه دهید! - زنجبیل (و مگی)

  26. سندی در دسامبر 7، 2010 در 5: PM 27

    سلام الی ، تبریک می گویم! چه داستان شگفت انگیزی! من امشب می خواهم آن را برای بچه هایم بخوانم قبل از اینکه آنها بخوابند. من می دانم که آنها آن را دوست دارم! اوه و فقط برای اطلاع شما ، ما داستان خارق العاده شما را در استرالیا می خوانیم! 🙂

  27. Krista در دسامبر 7، 2010 در 5: PM 44

    تبریک می گویم ، الی! چه دستاورد شگفت انگیزی. باید خیلی به خودت افتخار کنی. PS شما بهتر از بعضی از دانشجویان دانشگاهی که من می شناسم می نویسید!

  28. سپیده دم در دسامبر 7، 2010 در 5: PM 49

    من معلم دبیرستان هستم و متأسفانه بسیاری از دانش آموزانم برای نوشتن و نوشتن شما تلاش می کنند. به ستاره ها ادامه دهید! یک روز مطمئن هستم که نام شما را در لیست پرفروش ترین های NY Times می بینم!

  29. کنانی در دسامبر 7، 2010 در 6: PM 45

    مبارک الی! چه داستان عالی و چه لحظه ای درخشان برای شما و خانواده تان. داستانی که نوشتید یکی از داستانهایی بود که امیدوارم کودکان بتوانند از آن بیاموزند ، صحبت کردن در آن معمولاً مشکلی را حل می کند که معمولاً به راحتی رفع می شوند. به آرزوهای خود ادامه دهید و به نوشتن ادامه دهید!

  30. آناستازیا در دسامبر 7، 2010 در 7: PM 58

    تبریک می گویم! احساس بزرگی است که می بینید فرزندانتان موفق می شوند و می بینید که چقدر هیجان زده شده اند ... و برای مادری هیچ چیز جز لبخند کودکش ژاکت نیست! اتفاقاً داستان خیلی خوبی است ، من آن را دوست داشتم!

  31. تارا اس. در دسامبر 7، 2010 در 8: PM 10

    خیلی عالی ، الی! تبریک می گویم!

  32. خود را در دسامبر 7، 2010 در 8: PM 23

    شما فقط 8 ساله هستید ؟؟ این شگفت انگیز است ، واقعا شگفت انگیز است !!! این کار را ادامه دهید زیرا استعداد دارید !!! واقعا داستان عالیه !!

  33. میشل دیویس در دسامبر 7، 2010 در 8: PM 45

    چه موفقیتی عالی! من داستان شما را خیلی دوست دارم به کار خود ادامه دهید.

  34. تریسی در دسامبر 7، 2010 در 9: PM 16

    مبارک الی !!! چه داستان عالی! نمی توانم صبر کنم تا آن را با دخترانم به اشتراک بگذارم. آنها 6 و 10 ساله هستند و دختر آمریکایی را نیز دوست دارند! راه رفتن !!! 🙂

  35. کونی هیراچتا در دسامبر 7، 2010 در 9: PM 58

    عجب !!!! شما یک خانم جوان با استعداد هستید !!!

  36. لیزا در دسامبر 7، 2010 در 10: PM 08

    این فقط باورنکردنی است. دخترت چقدر مغرور و فرزانه است! امیدوارم او لحظه بدست آوردن آن پاکت را تا آخر عمر به یاد بیاورد!

  37. تامارا در دسامبر 7، 2010 در 11: PM 18

    داستان شگفت انگیز الی. دخترانم کلر و گریس از شنیدن داستان شما بسیار لذت بردند. ما نمی توانیم صبر کنیم تا داستان دیگری از شما را بشنویم !!

  38. سارا بی آر در دسامبر 7، 2010 در 11: PM 43

    تبریک می گویم! یک داستان زیبا ، خوب نوشته شده!

  39. کریستی در دسامبر 8، 2010 در 12: 06 ام

    الی ، چه کار شگفت انگیزی بود که شما در نوشتن داستان خود انجام دادید… و چقدر هوشمندانه با عروسک های دختر آمریکایی گره خوردید. کارت عالی بود!! به کار خود ادامه دهید!

  40. میخ زیرپهن در دسامبر 8، 2010 در 4: PM 28

    تبریک می گویم ، الی! خیلی عالیه !!! مطمئناً نام خود را در حالت چاپی خیلی زود خواهید دید.

  41. لیزا در دسامبر 8، 2010 در 11: PM 35

    چه داستان شگفت انگیزی الی است. و یک موفقیت بزرگ شما استعداد فوق العاده و ذهنی بسیار خلاق دارید… به نوشتن ادامه دهید ~ حتی اگر مجبور شوید با چراغ قوه زیر پوشش خود را پنهان کنید تا مادرتان از بیداری شما خبر نداشته باشد ؛ 0)

  42. تریسی اسمیت در دسامبر 9، 2010 در 12: 08 ام

    الی - داستان شما خیلی واقعی بود. من می توانم تصور کنم که این اتفاق درست مانند آنچه شما نوشتید رخ دهد. نوشته های شما باعث شد احساس کنم همان جا هستم و همه اتفاقات را می بینم. شما نویسنده بزرگی هستید و امیدوارم همیشه بنویسید. چیزهایی که در ذهن و قلب شماست عالی است! آیا می دانید هدیه شما برای کلمات از طرف خداست؟ او شما را خیلی خاص کرده و هیچ کس مثل شما نیست. من عاشق این هستم که او به شما عشق نوشتن را داده است. شاید روزی درباره او بنویسید. من دو دختر دارم. مسن ترین 9 ساله است و او زیاد می خواند و از نوشتن نیز لذت می برد. او دوست دارد در مورد دختران و مکالمات داستان بنویسد و از جالب کردن آن لذت می برد. او سعی می کند راهی پیدا کند تا خواننده اش بخواهد بیشتر بخواند. او یک عروسک دختر آمریکایی دارد. او story »« داستان شما خواهد بود. من دوست دارم بدانم اگر به فکر نوشتن بیشتر داستان خود هستید. ماجراهای بیشتر مگان و امیلی. اگر بیشتر می نوشتید بیشتر می خوانم. طرفدار شما خانم اسمیت (مامان به راشل و امیلی)

  43. ارین بی در دسامبر 9، 2010 در 1: 55 ام

    من از داستان شما کاملاً لذت بردم ، الی! این درست من را به زمانی که دختربچه بودم برگرداند! افتخار شما را تبریک می گویم ... شما قطعاً لیاقت آن را دارید!

  44. لیزا در دسامبر 9، 2010 در 11: PM 09

    من همه اشکی از خواندن نامه و داستان شما الی گرفتم !!! چه تجربه ای شسته و رفته! شما چنین استعداد شگفت انگیزی دارید که با دیگران به اشتراک بگذارید !!!

  45. آنجلا در دسامبر 12، 2010 در 1: 20 ام

    راه رفتن الی !! کار عالی - چه داستان شگفت انگیزی!

  46. کریستین در دسامبر 14، 2010 در 12: 20 ام

    داستان عالی الی! راه رفتن! من فکر می کنم شما یک کار عالی انجام دادید نمی توانید برای خرید اولین رمان خود صبر کنید!

  47. امید امیلی در دسامبر 22، 2010 در 2: PM 05

    ما داستان شما را دوست داشتیم ، الی! من و دخترم ، الی (9) ، و آن را به همراه خواهر کوچک الی ، روبی (3) خواندیم. شما مهارت نوشتن و داستان پردازی عالی دارید

  48. میریه در ژانویه 7، 2011 در 6: PM 33

    به شما الی تبریک می گوییم ، و شما نیز جودی! من عاشق داستان شما الی بودم ، پایان خوبی داشت !!

  49. اماس. ماریا در ژانویه 8، 2011 در 6: PM 10

    داستان خود را دوست داشته باش ، الی ادامه کار خوب را بده

  50. مری بث مک گرو در ژانویه 23، 2011 در 5: PM 35

    به الی ، من داستان شما را دوست دارم. برای من شگفت آور است که شما 8 ساله هستید و خیلی خوب می نویسید. من عاشق این هستم که داستان شما یک درس عالی در گفتن حقیقت و دوست خوب بودن دارد. موفقیت شما را تبریک می گویم و به کار خوب ادامه می دهیم. وقتی تسلیم نشوید می توانید به آرزوهای خود برسید. از کانزاس بر شما و خانواده تان مبارک باد!

  51. مونیکا در فوریه 9، 2011 در 12: AM 56

    تبریک می گویم ، الی! شما باید بخاطر این موفقیت شگفت انگیز به خود بسیار افتخار کنید. برای شما بسیار جالب است که بدانید در 8 سالگی چه کاری می خواهید انجام دهید و برای انجام آن تصمیم بگیرید !! شما یک نمونه خارق العاده برای دختران در هر سنی هستید - حتی این "دختر" 47 ساله !!

  52. سوزان در ژوئن 25، 2011 در 11: AM 57

    مبارک باد به خاطر داستان عالی! مانند نامه ای که گفته شده ، "به نوشتن ادامه دهید!"

ارسال نظر

شما باید وارد شده برای ارسال یک دیدگاه.

چگونه کسب و کار عکاسی خود را تبلیغ کنیم

By MCPActions

نکاتی در مورد ترسیم مناظر در هنر دیجیتال

By سامانتا ایروینگ

چگونه به عنوان یک عکاس آزاد نمایه خود را بسازید

By MCPActions

چگونه به عنوان یک عکاس آزاد نمایه خود را بسازید

By MCPActions

نکات عکاسی مد برای عکاسی و ویرایش

By MCPActions

نورپردازی فروشگاه دلار برای عکاسان با بودجه

By MCPActions

5 نکته برای عکاسان برای گرفتن عکس با خانواده خود

By MCPActions

راهنمای استفاده از یک جلسه عکس بارداری

By MCPActions

چرا و چگونه مانیتور خود را کالیبره کنیم

By MCPActions

12 نکته اساسی برای عکاسی موفق نوزاد

By MCPActions

یک دقیقه ویرایش Lightroom: در معرض نور زیاد و پر جنب و جوش قرار دارد

By MCPActions

از فرایند خلاقیت برای بهبود مهارت های عکاسی خود استفاده کنید

By MCPActions

بنابراین .... شما می خواهید عروسی را خراب کنید؟

By MCPActions

الهام بخشیدن به پروژه های عکاسی که اعتبار شما را ایجاد می کنند

By MCPActions

5 دلیل که هر عکاس مبتدی باید عکس های خود را ویرایش کند

By MCPActions

نحوه افزودن میزان صدا به عکس های تلفن هوشمند

By MCPActions

چگونه می توان از حیوانات خانگی عکس گویا گرفت

By MCPActions

یک تنظیم روشنایی خاموش دوربین برای پرتره ها

By MCPActions

ملزومات عکاسی برای مبتدیان مطلق

By MCPActions

نحوه گرفتن عکسهای Kirlian: مراحل گام به گام من

By MCPActions

14 ایده اصلی پروژه عکاسی

By MCPActions

دسته بندی ها

پستهای اخیر