افکار درباره عکاسان معروف شناخته شده قوانین فنی عکاسی را نقض می کنند

دسته بندی ها

محصولات ویژه

این یک پست جمع آوری نظر است لطفاً نظرات خود را در "بخش نظرات" وبلاگ من اضافه کنید.

من یک وبلاگ خوان نیستم ، اما در نهایت وب سایت ها و وبلاگ های عکاسان شناخته شده را برای جامعه عکاسی مرور می کنم. مردم اغلب از من س askال می کنند که چگونه می توانند کارشان را شبیه عکاس «x» کنند. من غالباً به این فکر می کنم که چرا آنها می خواهند کارشان مانند یک شخص خاص باشد.

من قصد ندارم در اینجا "نام" بگذارم اما بسیاری از قوانین عکاسی را نقض می کنند. من اغلب آسمان های دمیده شده و حتی انفجارها را روی لباس ، لکه های خورشید روی پوست ، رنگ اشباع شده تقریباً نئون ، پوستی که دارای کانال قرمز دمیده یا فاقد جزئیات است ، می بینم ... بزرگترین فرد متخلف بازیگران رنگی جدا شده ، رنگ پوست یا لباس سفید و لباس سفید است چشم بازیگران رنگ روشن است.

opinion-thumb افکار در مورد عکاسان شناخته شده نقض قوانین فنی نظرسنجی های MCP Thoughts

بنابراین سوالی که امروز برای شما مطرح می کنم این است که وقتی به هنر عکاسان مشهور پرتره و عروسی نگاه می کنید که دارای عکسهای واضح ، تاری پس زمینه عالی ، ترکیب ثابت یا معروف هستند - اما برخی از نوردهی ها ، مشکلات رنگی یا مشکلات اصول دیگر - آیا شما:

  • رها کنید - آنها هنرمند هستند و هنگامی که قوانین را یاد گرفتند - می توانند آنها را نقض کنند.
  • هنر ذهنی است ، حتی موارد فنی نیز یک منطقه خاکستری است.
  • ناامید شوید - اینها همان مشکلاتی هستند که من دارم و با این حال اگر آن را در وب سایت یا انجمن عکاسی خود ارسال کنم، به خاطر تولید دقیقاً همان تصویر مورد انتقاد قرار می گیرم.
  • تعجب کنید که چگونه آنها این نقص ها را در کارهای خود نمی بینند.
  • تعجب می کنید اگر آنها نمی دانند چگونه باید به درستی در معرض نور قرار گیرند یا می دانند چگونه از مشکلات رنگ جلوگیری کنند یا آنها را اصلاح کنند. یا این هدف هنری آنهاست.
  • با خودم فکر کنم کار من از آنها بهتر است. چطور آنها شناخته شده اند و من هم نیستم.
  • دریابید که عکاسی بیشتر از مهارت های فنی است. مهارت های شغلی ، شبکه و شخصیت اغلب می تواند عکاس را فراتر از عکس های واقعی اش سوق دهد.
  • فکر کنید که مهارت های فنی بیش از حد ارزیابی شده است - من به عنوان یک عکاس باید بتوانم آنچه را که می خواهم انجام دهم و آنها نیز باید.
  • سعی کنید به کارهای آنها نگاه نکنید - آنچه مهم است این است که کار من چگونه است.
  • موارد دیگر - موارد فوق فقط برخی از افکار شماست. لطفاً در مورد این موارد یا سایر مواردی که در اختیار دارید بیشتر توضیح دهید.
نوشته شده در ,

MCPActions

بدون نظر

  1. بابی جانسون در اوت 27، 2009 در 9: AM 22

    جودی ، من فقط نوعی پسر زنده و زنده ماندن هستم. اگر آنها می خواهند قوانین را زیر پا بگذارند ، حدس می زنم که آنها این حق را کسب کرده اند. و وقتی به آن فکر می کنم ، من هم باید فکر کنم. حال اینکه آیا اجازه می دهم روی من تأثیر بگذارد ، مسئله دیگری است. من شخصاً رنگ تند به رنگ ملایم و صحیح را به رنگ "تفسیری" و غیره ترجیح می دهم. اما این بدان معنا نیست که من گاه به گاه از خط پا فراتر نخواهم گذاشت و بعضاً این کار را انجام داده ام. میدونی چیه؟ شکستن قوانین هر از گاهی جالب است و من آن را اکیداً توصیه می کنم. مثل "فرو بردن لاغر دیجیتال" است! ؛-) بابت جعبه صابون متشکرم - بابی

  2. جولی لیم در اوت 27، 2009 در 9: AM 51

    اولا من یکی از طرفداران وبلاگ شما هستم ، ها! وبلاگ شما منابع بسیاری دارد که من می توانم روی آنها حساب کنم و فداکاری فداکارانه شما برای کمک به عکاسان دیگر شگفت آور است! متشکرم. با این اوصاف ، من احساس می کنم مشکلی نیست که قانون را نقض کنید به شرطی که اول آنها را بشناسید. من یک بار این مرحله را پشت سر گذاشتم که از همه عکسهایم متنفر شدم زیرا برای تقلید از سبک عکاسان دیگر اقداماتی را برای عکسهایم اعمال می کردم. آن را بی انتها جلوه دهید - این هدف جدید من بود زیرا وقتی عکسهایم را مرور می کنم و روشی را که برای ویرایش عکسهای خود استفاده می کردم می بینم. مطمئناً همه ما این را می دانیم اما واقعاً به عکاس بستگی دارد و اینکه آنها چگونه می خواهند آن را دنبال کنند.

  3. دانا راس در اوت 27، 2009 در 9: AM 57

    برای من ، راحت تر است که آن را رها کنم. چرا باید اجازه دهم کاری که آنها انجام می دهند (یا انجام نمی دهند) باعث اتلاف وقت یا نگرانی من شود؟ من یک کسب و کار برای اداره دارم و برای تولید آنچه که تولید می کنم پول می گیرم. و آنها نیز چنین می کنند. بعضی از آنها ممکن است به دلیل کسانی که می شناسند و نه کاری که تولید می کنند شناخته شده باشند. دوباره ، اگر مشتری خوشحال است ، پس چرا مهم است؟ من سبک خاص خودم را دارم و گاهی اوقات آسمان را می دم یا کمی بیش از حد کنتراست یا اشباع به آن اضافه می کنم ، اما این من و سبکم هستم. و آنچه آنها انجام می دهند همان چیزی است که آنها را نیز ساخته است. من اغلب فکر کرده ام که کار من از کار آنها بهتر است و با این وجود "محبوب" نیستم ، اما این خیلی یادآور نارسایی دبیرستان و بازی های کودکانه است. من همان هستم که هستم و کار من همان است که هست. من به کارم ، سبکم و معیارهایم افتخار می کنم ، اما انتظار ندارم که عکاسان دیگر هم همین احساس را داشته باشند. تا زمانی که مشتری های من از کارهایی که برای آنها تولید می کنم 100٪ راضی باشند ، من خوب هستم و سایر عکاسان را به انجام آنچه که احساس می کنند بهتر است ، می سپارم. با این گفته .. IMHO ، گاهی اوقات مقرراتی است که باید قوانین را نقض کنند. من "قوانین" را دنبال نمی کنم فقط به این دلیل که بعضی از این قوانین با نوع کاری که دوست دارم تولید کنم سازگار نیست. و چون من یک فرد هستم ، آزادم که آن فردیت را به شکلی که صلاح می دانم بیان کنم. فردیت قدرتمند است و از بهم ریختن پرها لذت می برد ..

  4. سو Ann در اوت 27، 2009 در 9: AM 58

    این احتمالاً واکنش اصلی من است: "ناامید شوید - اینها همان موضوعاتی هستند که من دارم و اگر من آن را در وب سایت خود یا یک انجمن عکاسی قرار دهم ، بخاطر تولید همان تصویر مورد انتقاد قرار می گیرم." با اندکی از این موارد ”درک کنید که عکاسی بیشتر از مهارت های فنی است. مهارت های شغلی ، شبکه و شخصیت اغلب می تواند عکاس را بیش از عکس های واقعی اش سوق دهد. "و این" سعی کنید به کار آنها نگاه نکنید "... آنچه مهم است این است که شکل من چگونه است." من فکر می کنم برخی از قوانین برای شکستن ساخته شده است - دیگران ، نه خیلی

  5. مارتا مورینگ در اوت 27، 2009 در 10: AM 00

    س Interestال جالب ، جودی. من فکر می کنم این سه مورد بیشتر به احساس من نزدیک هستند: - بگذارید این کار ادامه یابد "... آنها هنرمند هستند و هنگامی که قوانین را یاد بگیرند" ... آنها می توانند آنها را بشکنند. - هنر ذهنی است ، حتی موارد فنی ناحیه خاکستری - فکر کنید که مهارت های فنی بسیار نادیده گرفته شده است ... "من به عنوان یک عکاس باید بتوانم آنچه را که می خواهم انجام دهم و همین کار را باید انجام دهم. هنر واقعاً ذهنی است و عکاسی هنری است. من به طور کلی تصور می کنم که عکاس قصد داشته کاری را که آنها انجام داده اند انجام دهد. و اگر آنها واقعاً چنین قصدی را نداشته اند ، باید نتیجه را به هر حال دوست داشته باشند. آنچه شما ممکن است به عنوان یک مسئله فنی ببینید ، آنها (و دیگران) ممکن است یک سبک باشند.

  6. اشلی در اوت 27، 2009 در 10: AM 05

    فکر می کنم همه آنها را در یک برهه از زمان فکر کرده ام. من دوست ندارم به خاطر کاری که آنها در عکسهایشان انجام می دهند مورد انتقاد قرار بگیرم. چند چیز وجود دارد که من از آنها متنفرم بدون توجه به اینکه چه کسی آنها را انجام می دهد. تمرکز از دست رفته و مواردی از این دست

  7. میشل هوزگن در اوت 27، 2009 در 10: AM 12

    خوب ... سوال سختی است ، زیرا جنبه های مختلفی برای پاسخ وجود دارد. از یک طرف فکر می کنم وقتی مهارت شما در کارتان بدست آمد ، ما به عنوان یک هنرمند رشد می کنیم و گاهی سعی می کنیم پاکت را فشار دهیم تا چیزهای الهام بخش و مهیجی باشد. موارد بسیاری وجود داشته است که من تصاویر را می دیدم و فکر می کردم "WTH" ما که فکر می کنیم ، اما پس از آن عکس ها با بازخوردهای خوبی روبرو می شوند. من دوست دارم فکر کنم این یک فرد "خوب" در ما است که نظری نمی دهد ، و نه این واقعیت که عکس های آینده واقعا هیچ سرنخی در مورد آن چیزها ندارند. مانند همه چیز در زندگی ، این همیشه به کیفیت مربوط نمی شود ... هر چند دلسرد کننده باشد ... ما فقط باید از پس آن برآییم و حرکت کنیم و فقط از کار خود خوشحال باشیم.

  8. آلیس در اوت 27، 2009 در 10: AM 13

    من هنگام درخواست CC با این مسئله دست و پنجه نرم می کنم - من CC را در مورد مواردی دریافت می کنم که می دانم "اشتباه" است اما من به هر حال تصویر را دوست دارم یا قاعدتا قانون را نقض کردم. بنابراین ، من احتمالاً به این موارد دچار می شوم: ”ناامید شوید - این همان موضوعاتی است که من دارم و اگر بخواهم دقیقاً همان تصویر را در وب سایت یا فروم عکاسی خود قرار دهم ، مورد انتقاد قرار خواهم گرفت.”

  9. تری لی در اوت 27، 2009 در 10: AM 44

    مسلماً ، من یک وبلاگ خواننده وبلاگ MCP نیز هستم ... بیشتر برای یادگیری ، و جودی ، شما یک معلم اصیل و سخاوتمند هستید. هنگامی که من در حال تحقیق در مورد طراحی وب بودم ، به عکاسان فوق العاده (معروف) برخورد کردم و متوجه شدم که تقلید از کار آنها چگونه وسوسه انگیز است. من عادت نمی کنم به وبلاگ های آنها نگاه کنم ، و غیره ، زیرا من بیشتر علاقه مند به پیدا کردن سبک خودم در این مرحله هستم. توصیه من و آنچه که باید در هنگام مرور همه چیز به خاطر بسپارید این است که همه به روش خاص خود منحصر به فرد هستید و این شما هستید که باید روح را جستجو و آزمایش کنید تا بفهمید بیان شما چگونه خواهد بود. عکاسی ابزاری است ... نور واسطه است ... اما همه چیز را به یک شکل نمی بینند. بعضی از افراد فنی ترند و دوست دارند این را در کار خود منعکس کنند ... این باعث می شود "احساس" خوبی داشته باشند و بنابراین باعث می شود بیننده "احساس" خوبی داشته باشد. من با جولی لیم موافق هستم که نقض قوانین تا زمانی که شما اول آنها را می شناسید خلاقیت واقعی زمانی به وجود می آید که پیش اشتغال شما به تجهیزات و یادگیری نحوه استفاده از آنها به طبیعت دوم تبدیل شود و سپس تجهیزات به عنوان وسعت دیگری از خود شما به وجود می آیند… بنابراین وقتی در حال عکس گرفتن یا ویرایش آنها هستید ، از قلب خود و آنچه برای شما خوب است استفاده کنید. دیگران به آن پاسخ خواهند داد و ممکن است هنری خارج از دیوار باشد یا واقعاً فنی و عالی باشد. در این دنیای عظیم و شگفت انگیز عکاسی جایی برای همه وجود دارد. احتمال دنیای دیجیتال من را از خود دور کرده است. من می دانم که این می تواند گیج کننده باشد ، اما اگر به یاد داشته باشید که کمتر بیشتر است و گاهی اوقات بیشتر نیز کمتر ، شما می توانید با آن لذت ببرید ، دیگران را برای دید خود قدردانی کنید و پیدا کنید جای خود را در آن داشته باشید. هیچ کس نمی تواند چیزهایی مانند شما را ببیند ... هرچه در قلب شما باشد ، همان چیزی است که جهان می بیند اگر شما به اندازه کافی عمیق شوید ...

  10. مارک هایز در اوت 27، 2009 در 10: AM 49

    من عادت داشتم از عکاسان محلی "جذاب" استفاده کنم. نرم کردن پوست بد (که به نظر می رسد بسیار زیبا باشد ، برای یک مانکن پلاستیکی) رنگ چشم غیر واقعی و سفیدی چشم که به رنگ سفید "Stargate Ga'uld" می رود. در بیشتر موارد من آن را رها کردم. هنگام ویرایش تصویر سخت بودن قطعیت بسیار سخت است اگر احساسات لحظه ای باشد و آنها سعی دارند آن را ارتقا دهند ، اگر جزئیات خارق العاده ای به مشتری بدهد ، تمام جزئیات فنی می توانند در کنار هم قرار بگیرند. من این فرصت عالی را داشتم که به صحبت های Jo Buissink برای صحبت های او گوش دهم اخیراً یک گروه از عکاسان دنور. او یک تصویر شگفت انگیز روی صفحه نمایش آورد و نشان داد. وقتی وارد آن شد در آن با نمره 70 به دست آمد. قاضی به جزئیات فنی اشاره کرد که در همان لحظه خاموش بود. جو پرسید ، "اما چطور شما احساس می کنید؟ "قاضی پاسخ داد که این باعث نمی شود چیزی" احساس "کند. قاضی با این تصویر ارتباط برقرار نکرد. جو در آنجا بود و روز زوج ها ، عروس و داماد و خانواده را به اشتراک گذاشت. برای عروس و داماد این تصویر "THE" بود که عشق آنها را تسخیر کرد قاضی / بیننده nected فقط مشخصات فنی را مشاهده کرد ، کسانی که به تصویر متصل بودند احساسات را دیدند. زیبایی ، و به نظر می رسد سبک های عکاسی ، واقعاً در چشم بیننده است.

  11. کر در اوت 27، 2009 در 10: AM 55

    بعضی چیزها بیشتر از بقیه اذیتم می کنند OOF یکی از مواردی است که برای من سخت است از کنار خودم بگذرم. آسمان دمیده شده چیز مهمی در کتاب من نیست. بنابراین حدس می زنم این به مسئله "فنی" بستگی دارد که اشتباه است.

  12. وندی مایو در اوت 27، 2009 در 11: AM 01

    اوه ، من خیلی دوست دارم گفته های مارک در مورد احساس چیزی نسبت به عکس. به همین دلیل است که ما در این کار هستیم - ساختن عکس هایی که باعث می شود مردم چیزی را احساس کنند. و همین عکس ها باعث می شود که همان افراد مدت ها احساس کنند که چیزی وجود دارد. من هم ناامید می شوم زیرا همیشه همیشه خیلی تلاش کرده ام تا از نظر فنی همه چیز را درست کنم و با این حال ، من یک عکاس مشهور نیستم. هرچند اخیراً متوجه شده ام که هرچه بیشتر مراجعه می کنم از مراجعین از مشتریان قبلی / فعلی استفاده می کنم. این نشانه خوبی است! من همچنین متوجه می شوم که این یک تجارت است و مهم نیست که از نظر فنی چقدر خوب باشید ، برای ایجاد آن باید مهارت های تجاری عالی داشته باشید. همچنین باید بیش از عکاسی خود را بفروشید. مردم باید شما را دوست داشته باشند و با شما احساس راحتی کنند تا بهترین عکس ها را بدست آورید. از زمانی که این واقعیت را فهمیدم ، سعی کردم به جای عکاسی خودم را به بازار عرضه کنم. چیزهای خنده دار این است که وقتی خیلی سخت تلاش کردم ، عکاسی من بهتر شد!

  13. راجر شاکلورد در اوت 27، 2009 در 11: AM 10

    من به عکاسان پول پرداخته ام که به طور خصوصی در فیس بوک به من اعتراف می کنند که f / stop و سرعت شاتر را نمی فهمند. من شروع به ارسال توضیحات درباره "معلمان هنر A1" خود کردم؟ گروه جهانی اکنون آنها را به آن پست ها ارجاع می دهم و به آنها تکالیف می دهم. دلیل اینکه من شروع به عکاسی از عروسی کردم دو دلیل است. عکاس عروسی من "شلیک نکرد" ؟؟ عروسی من به درستی برگزار شد ، بنابراین همسرم لباس عروس خود را دوباره به تن کرد و من مجبور شدم تاکدو و لیمو را دوباره برای عکسبرداری مجدد اجاره کنم. راننده لیمو بسیار راحت بود و ما را به مکانهایی منتقل کرد که وی برای ورود به آنجا ارتباط داشت. من بعد از تنظیم شلیک یک همکار استخدام کردم تا کرکره را فشار دهد و یک ، دو ، سه را بشمارم "_ عکسها اکنون در یک صنعتگر چرمی است آلبوم من وقتی عروسی می گرفتم آنها را می فروختم. من همه اینها را می گویم تا این نکته را بیان کنم "... پیش از عروسی کار خود را بشناسید. هنگامی که "عکاس" است ، این صنعت به شدت منعکس می شود؟ یک داستان را در تصاویر بر نمی گرداند. برای نجات از پوشش عروسی خود مجبور شدم بسیاری از عکسهای مشکل دار را جستجو کنم. بیشتر آلبوم عروسی من از عکس های بعدی من ساخته شده است. در مرحله دوم ، دوستانی که می دانستند من عکاسی می کنم ، به عکاسی در عروسی برگردانده شدند. صنعت فیلم دیگر از پشت هاسلبلاد 70 میلی متری من پشتیبانی نمی کند و من نمی توانم 10,000 هزار دلار پشت دیجیتال خریداری کنم ، بنابراین "_ امیدوارم که بتوانم دوباره به هنر و عکاسی بپردازم. شکستن قوانین عالی است ، اما ابتدا داستان عروسی آنها را بگویید (آغاز ، وسط و پایان). آن شات قاب میز قهوه را فراموش نکنید! ممکن است داستان مشابهی داشته باشید. من هنوز از عکاسی دستی Nikon D80 با لنزهای قدیمی Nikkor لذت می برم. شاید روزی دوباره وارد کار شوم. من هنوز به دنبال یک سازنده فیلم سفارشی هستم که بتواند 2 Œ_ را برای یک پانزده فوت سوراخ کند ، اگر کسی را می دانید که این کار را انجام دهد؟ در صورت تمایل می توانید ایده های درس عکاسی را در معلمان هنر A1 ارسال کنید یا آنها را صدا کنید. می توانید در مورد دروس هنری که هنگام بزرگ شدن از آن لذت می برید نظر دهید یا ایده ای را که برای هر گروه سنی فکر کرده اید بیان کنید و ما آن را توسعه خواهیم داد. من از کار جودی و تمام تلاشهای او برای کمک به دیگران در مورد پستهای خود بسیار قدردانی می کنم. خوشحالم که آنها را با معلمان هنر و عکاسی در میان بگذارم. من می خواهم دوباره از او برای کمک های ارزشمندش به همه ما تشکر کنم!

  14. ونسا سگارس در اوت 27، 2009 در 11: AM 12

    من فکر می کنم بارها این بحث را شنیده ام زیرا پاسخ ها برای من بسیار واضح به نظر می رسند ... اما در تلاش برای ساده نگه داشتن آن ، فقط نکاتی را از بالا که به نظر من نزدیک هستند بیان می کنم: ** بگذارید برو "... آنها هنرمند هستند و وقتی قوانین را یاد بگیرند" ... می توانند آنها را بشکنند. ** متوجه شوید که عکاسی بیشتر از مهارت های فنی است. مهارت های شغلی ، شبکه و شخصیت اغلب می تواند عکاس را فراتر از عکس های واقعی اش سوق دهد. با این اوصاف ، اگر مشتریانی دارید که کاری را که دوست دارید دوست داشته باشند و خوشحال باشید که این کار را برای آنها انجام می دهید - شانس زیادی در اداره یک تجارت موفق دارید. سبک های مختلف برای افراد مختلف کار می کند - هرچه زودتر بتوانید با آن به عنوان یک عکاس زندگی کنید ، در تولید * هنر * خود آزادتر خواهید بود. به خود لطف کنید - "منفور" نباشید.

  15. کورت در اوت 27، 2009 در 11: AM 23

    عکاس "شناخته شده" و "خوب" لزوما یکسان نیستند ، من کار بسیاری از عکاسان "شناخته شده" را دیده ام که در بهترین حالت متوسط ​​است. من همچنین تصاویر خیره کننده ای از عکاسان "خوب" دیده ام که در گروه "شناخته شده" قرار ندارند. تفاوت این است که برخی از عکاسان می خواهند ستاره های راک در دنیای عکاسی باشند و به طور فعال خود را به همین ترتیب بازاریابی کنند ، دیگران فقط بیرون می روند و کارهای خوبی برای مشتریان خود انجام می دهند. امروزه بیش از حد بسیاری از عکاسان پرتره و عروسی فکر نمی کنند که لازم است یاد بگیرند جنبه فنی عکاسی ، مهم نیست. وقتی به مشکلات فنی اشاره می کنید دو پاسخ استاندارد دریافت می کنید: "این هنر است" و / یا "والدین / عروس تصویر را دوست داشتند." بهانه "این هنر است" برای عکاسی بد سالهاست که وجود دارد و هنوز هم ادامه دارد. الان به اندازه 30 سال پیش یک شوخی بود. پاسخ پیگیری برای این هنگامی که شما به ویژگی های خاص اشاره می کنید این است که "این هنر است و شما به آن دست نمی یابید" ، من این را خوب می دانم ، شما در حال گذراندن عکاسی خسته کننده هستید و آن را هنری می نامید. بهانه دیگر ، "والدین / عروس عاشق تصویر بود »نیز معتبر نیست. در حالی که مهم است که مشتری شما کاری را که برای او انجام می دهید دوست داشته باشد ، فقط به این دلیل که این کار را دوست دارد ، این کار باعث عکاسی خوبی نمی شود. آنها وابستگی عاطفی عمیقی به موضوع موردنظر در عکس دارند و تقریباً هر تصویر نیمه متمرکز و در معرض دید شما را دوست دارند. وقتی با کار یک عکاس "شناخته شده" روبرو می شوم که به طور مداوم دارای مشکلات فنی است ، من آنها را قرار می دهم گروه "بهتر از عکاسی در بازاریابی" و به آنها توجه زیادی نکنید. این بدان معنا نیست که شما همیشه باید از این قوانین پیروی کنید ، چند عکاس وجود دارد که قانون شکنی را به سبک خود تبدیل کرده اند. آنها کارهایی مانند برجسته کردن موارد برجسته را انجام می دهند ، تفاوت در این است که آنها عمداً این کار را می کنند و می فهمند که چه کاری انجام می دهند. آنها از این جمله قدیمی پیروی می کنند: "شما باید قوانین را بدانید قبل از اینکه بتوانید آنها را نقض کنید." متأسفانه بسیاری از عکاسان به این قوانین اهمیت نمی دهند زیرا فکر نمی کنند مهم هستند و این در عکاسی با کیفیت پایین نشان می دهد. اما سلام ، اشکالی ندارد ، بالاخره "این هنر است" و / یا "والدین / عروس تصویر را دوست داشتند" ، پس کی اهمیت می دهد که این عکاسی خوب باشد ، من یک ستاره راک در دنیای عکاسی هستم و همه همین مهم است

  16. پم در اوت 27، 2009 در 11: AM 27

    من واقعاً چیزی در عکسهای عکاس مورد علاقه خود نمی بینم که بتواند انتقاد کند ، غیر از اینکه رنگها گاهی اوقات بسیار اشباع شده اند - اما برای آنها مفید است. من از خلاقیت و ترکیب بسیار بیشتر از موارد فنی لذت می برم. عکاسی هنر است و زیبایی در چشم بیننده است. به تازگی عکس بسیار مورد علاقه من که گرفته ام برای شخص دیگری غیر از من کاری نداشته است. من هنوز آن را دوست داشتم و قاب آن را داشتم. این باعث خوشحالی من می شود. غذای خوبی برای ارسال نظر ، جودی.

  17. مارتا لاک لیر در اوت 27، 2009 در 11: AM 34

    همه پیکاسو را دوست ندارند ، اما اگر او قوانین را زیر پا نمی گذاشت ، آیا او همچنان یکی از مشهورترین هنرمندان جهان خواهد بود؟ برای برخی این هنر است ، برای برخی دیگر یک شغل است. برای آنهایی که هنر هستند ، قوانین شکسته خواهد شد و آنها از آن لذت خواهند برد.

  18. Wilma در اوت 27، 2009 در 11: AM 41

    این معمولاً بدیهی است که کسی تصمیم گرفته است برخی از کمالات فنی را به خاطر خلاقیت کنار بگذارد. گرچه ممکن است انجام کارهای مشابه را انتخاب کنم یا نکنم ، اما می توانم به انتخاب هایی که عکاس انجام داده احترام بگذارم. این هنر است. مهارت های فنی مهم هستند و هنرمندان / عکاسان همیشه باید در تسلط بر کار خود کار کنند. پایبندی اجباری به قوانین هنر بزرگی نمی کند. (قانون یک سوم به ذهن خطور می کند). من می گویم: # ولش کن "... آنها هنرمند هستند و وقتی قوانین را یاد بگیرند" ... می توانند آنها را بشکنند. # هنر ذهنی است ، حتی موارد فنی هم یک منطقه خاکستری است. اما ... من هرگز عکاسی را استخدام نمی کنم که به طور مداوم تصاویر بد فوکوس داشته باشد.

  19. Krista در اوت 27، 2009 در 11: AM 44

    تعجب می کنید اگر مانیتور من به درستی کالیبره شده باشد. مطمئناً نمی توان آن آسمان ها را منفجر کرد یا آفتاب آنقدر طاقت فرسا بود. تعجب می کنید که به هر حال این قوانین را وضع می کند. اگر بسیاری از عکاسان موفق بتوانند قوانین را زیر پا بگذارند و با این کار درآمد کسب کنند ، شاید آن قوانین آنقدر سخت و سریع نیستند که همه می خواهند شما فکر کنید.

  20. جودی در اوت 27، 2009 در 11: AM 57

    ببینید ، من همیشه فکر می کردم که پوست سبز یک قانون برای حفظ یا شکستن نیست ، بلکه عکاسی خوبی نبود. من از ریختن رنگ روی پوست نمی فهمم و عکاسان خاصی هستند که می بینم این اتفاق در همه زمان ها رخ می دهد. این مرا دیوانه می کند. چیزهای دیگر تا جایی که خیلی از تصویر کم نکنند من را آزار نمی دهند: آسمان دمیده ، خرد شدن اندام ، کودک دقیقاً در وسط قاب قرار دارد. گفته شد ، در نهایت ، همه چیز در مورد مکان آن عکاس است. آیا مشتری های او خوشحال هستند؟ آیا او به اندازه کافی زندگی می کند؟ اگر چنین باشد ، در این مورد واقعاً حرفی برای گفتن وجود ندارد. هرچند قطعاً ناامیدکننده است که بدانید عکسهای مردم به همین دلیل شناخته شده نیستند زیرا نام آنها مشخص نیست. این چیزی است که من شخصاً در چند ماه گذشته از آن آگاه شده ام. بازاریابی قسمت عظیمی از اداره یک کسب و کار موفق در زمینه عکاسی است و بسیاری از اوقات می تواند آنچه را که شخصی در بخش فنی فاقد آن است جبران کند.

  21. نیکی در اوت 27، 2009 در 12: PM 27

    فقط نظر من: من واقعاً عشق ، عشق ، عشق ، الهام ، شناخته شده یا نه ... من تمام وقت کار می کنم و عکاسی علاقه من است ... بله ، در صورت لزوم می توانم تکنیکال باشم ، بسته به خلق و خوی ، گاهی جدی یا احمقانه .... همه ما ذهن خودمان را داریم و ذهن ما دقیقاً هر روز فکر یکسانی نمی کند ... به هر حال اکثر ما. بعضی از چیزهایی که من ممکن است در یک روز خوب باشم ، ممکن است در روز دیگر خاموش باشد ... بنابراین اگر همه اینها را جمع کنم ، من دوست دارم به چیزهای دیگران نگاه کنم ، نه اینکه به دنبال نقص باشم بلکه چیزها را از زاویه دید یا زاویه دیگری ببینم. گاهی اوقات از دیدن چیزهای شخصی خودم خسته می شوم ... و اگر من آنقدر خوش شانس هستم که حتی به نقایص فراتر از تصویر واقعی "یک عکاس کاملاً شناخته شده" پی ببرم ، این باعث می شود که در مورد خودم احساس بهتری داشته باشم ... نکته این است ، هیچ کس کامل نیست ، نه مهم نیست که آنها چقدر سعی می کنند افراد BS را تجربه کنند ، بنابراین آنچه را که باعث خوشبختی شما می شود ادامه دهید .. شما هرچه رشد می کنید بهتر خواهید شد !!! 🙂 گاتورهای بعدی !!!!

  22. کریستال در اوت 27، 2009 در 12: PM 40

    آسمانهای دمیده تا زمانی که سوژه ها به درستی در معرض دید قرار بگیرند ، من را آزار نمی دهند! گرچه من عاشق یک آسمان خوب هستم. من عاشق عکسهای غروب خورشید مبهم آفتابگردان هستم. اشباع بیش از حد تا حد نئون بله ... من برای آن مهم نیستم اما چه. بعضی از لکه های دمیده شده روی پوست اگر به نور شلیک کنند (نه یک تکه دمیده شده از نور قطره) تا زمانی که ترسناک نباشد من را اذیت نمی کنند. من کمی دکمه بالا و رنگی ندارم. اما رنگ ، انتخابی و جهانی من را دیوانه می کند. من فکر می کنم عکاسی یک هنر است و قوانین زیادی وجود دارد که می توانید آنها را نقض کنید. هک..حتی تمرکز. من البته عکسهای عالی از OOF کاملاً عالی دیده ام. اما فکر می کنم نباید بازیگران رنگی یک قانون باشند. من بسیاری از عکسهای عروسی را دیده ام که این لباس دارای رنگهای روشن آبی یا فیروزه ای است. یا عکس هایی در چمن در منطقه ای جنگلی که پوست و سایه ها بازیگران دیوانه ای دارند. خنده دار است که شما این را نوشتید زیرا هر چند وقت یکبار وبلاگ خود را دنبال می کنم ، و من می بینم که بازیگران رنگ بدی روی بسیاری از افراد قرار داده اند. IDK اگر آنها آن را می بینند و فقط اهمیتی نمی دهند ، نمی خواهند برای رفع آن وقت بگذارند یا فقط آن را نمی بینند. موضوع بسیار جالبی!

  23. ترود الینگسن در اوت 27، 2009 در 1: PM 12

    برای من این به عکاس خاص خلاصه می شود. آنهایی که چنین سبک مشخصی دارند و به طور مداوم همان "قوانین" را می شکنند ، مثل اینکه می فهمم از کجا می آیند اما بعضی از کارها لزوماً کاری نیستند که من انجام می دهم. اما من می توانم درک کنم که برای پاسخگویی به تقاضای انواع مختلف مشتری ها ، KWIM ، به همه این انواع مختلف عکس نیاز داریم؟

  24. کندیس و دانیل لنینگ در اوت 27، 2009 در 1: PM 15

    چقدر کسل کننده خواهد بود اگر همه عکاسان کار دقیقاً یکسان داشته باشند؟ فکر می کنم به همین دلیل است که هر عکاس نوع مشتری خود را ترسیم می کند ... b / c مشتری سبک او را دوست دارد. این مانند این است که از کری آندروود عصبانی شده باشید زیرا او یک خواننده آموزش دیده کلاسیک نبود. آیا او با سر و صدا آواز می خواند؟ کاملا. اما او هنوز هم سنگ می زند ، موسیقی او با بسیاری صحبت می کند و در آخر ، آیا واقعاً مهم است؟ این نظر شخصی من است که وقتی دیگران را انتقاد می کنیم یا می خواهیم آنها در همان جعبه ای قرار بگیرند که ما اغلب نشان می دهیم ناامنی های خودمان بدانید که هستید ... و خودتان را دوست داشته باشید. مقایسه خود شخص با دیگری دستورالعمل یک هنرمند بدبخت است.

  25. ونسا سگارس در اوت 27، 2009 در 1: PM 31

    نمی توانستم آن را بهتر از کندیس و دانیل لنینگ (در بالا) بگویم. به شرطی که نسبت به خود صادق باشید ، در بازار برای همه جا وجود دارد. اگر همه افراد تمام قوانین فنی را به طور مداوم رعایت کنند ، ما می توانیم یکدیگر را برای خدمات عکاسی عوض کنیم و هیچ کس تفاوت را نمی داند. حوصله سر بر

  26. جیمی AKA Phatchik در اوت 27، 2009 در 1: PM 35

    من می دانم که یاسمین استار چند ماه پیش وبلاگی را در مورد این واقعیت که او همیشه دارای آسمان های دمیده است ، ارسال کرده است. حدس می زنم کسی در این باره چیزی به شوهرش گفته باشد ، بدون اینکه این شوهرش باشد..یا چیزی شبیه به آن. به هر حال ، اجازه نمی دهم بیشتر اوقات اذیتم کند. اگر به عکس نگاه کنم و آن را دوست داشته باشم ، پس کی اهمیت می دهد؟ مسئله این است که ، من به ایجاد هنر برای هنر اعتقاد دارم. برای تأیید یا عدم تأیید افراد دیگر. چیزهای خاصی وجود دارد که باعث خزش پوست من می شود ، اما بیشتر اوقات ، فقط مجوز خلاقیت را برای آن گچ می کنم.

  27. دونی برینکمن در اوت 27، 2009 در 1: PM 43

    عکاسی هنر است و هنرمند آن را تعریف می کند. 🙂 آیا "قوانین" و "هنر" واقعاً در یک جمله قرار دارند؟ 🙂

  28. لسلی سی در اوت 27، 2009 در 1: PM 43

    من به طور مشابه در مورد معلمان یا نویسندگان حرفه ای که از ارتداد استفاده نادرست می کنند ، احساس می کنم (مانند جمله ، "احساس می کنم در مورد معلم یا نویسنده ای که از پیامبر استفاده نادرست می کند") ، طلسم بدی دارم ، "آنها" ، "آنها هستند" و "آنجا" را مخلوط می کنم یا با ساختار ضعیف جمله بنویسید. اگر برای دانستن مجموعه خاصی از قوانین به وی پول داده شود ، فرد باید قبل از انتخاب این قوانین ، این دانش را نشان دهد. بسیاری از نویسندگان خوب با خلاقیت قوانین دستور زبان را نقض می کنند ، به صورت تکه تکه می نویسند و کلمات جدید را به عمد می آورند و نوشتن آنها فقط به همین دلیل بهتر است. باهوش. جالب هست. واضح. و می توانید بگویید که این کار عمدی است و می توانید بگویید که فقط بی احتیاطی است ، یا حتی بدتر از آن ، فرد حتی نمی داند چگونه درست بنویسد. چرا برای انجام کاری ضعیف حقوق می گیرید؟ در عکاسی نیز تقریباً همین طور است. قوانین خاصی وجود دارد ، اما خلاقیت درون و فراتر از قوانین وجود دارد. اگر شخصی قوانین اساسی را نمی داند ، آن شخص حرفه ای نیست. او را "آماتور" می نامند. یکی از کسانی که دوست دارد. از طرف دیگر ، در یک آماتور (دوباره ، کسی که فقط کاری را برای عشق به آن انجام می دهد) ، یا در کسی که تازه یاد می گیرد ، این قانون شکنی کاملاً قابل بخشش است. و چیزهای زیادی برای دوست داشتن در چیزی کمتر از کامل وجود دارد. هر روز که به پسران کوچکم نگاه می کنم یاد آن روز می افتم. یا در عکسهای ناقص من از آنها. اما ... من برای این کار هزینه ای دریافت نمی کنم.

  29. لسلی سی در اوت 27، 2009 در 1: PM 53

    به س ،ال ، "آیا قوانین و هنر در یک جمله قرار دارند؟" (و چه سوال عالی!) فقط از موتزارت بپرسید. 🙂 او می گفت بله. موسیقی او (مثل همه موسیقی های آن دوره) همه مربوط به قوانین بود. با این حال او به عنوان یکی از خلاق ترین هنرمندان موسیقی در تمام دوران شناخته می شود. بهترین هنرمندان می دانند که چگونه آزادی و خلاقیت را در چارچوب قوانین اعمال کنند. وقتی کسی به طور کلی قوانین را بیرون می اندازد ، نتایج همیشه همیشه کمتر لذت بخش و کمتر هنری است. وقتی شخصی چنان سختگیرانه به قوانین پایبند بماند که زندگی دیگری باقی نماند ، همین طور است.

  30. جانت مک کی در اوت 27، 2009 در 1: PM 56

    من شخصی نیستم که بتوانم قضاوت کنم ، زیرا از نظر فنی اصلاً عکسهای کاملی تولید نمی کنم. برای مثال ، وقتی عکسی را مشاهده می کنم که رنگ آن کمی رنگ باشد ، یا از تلاش برای "عالی" ساختن عکس هایم کمی استرس پیدا می کنم ، یا می فهمم که آنها قصد داشتند اینگونه باشد. تقریباً هر عکاس خوب که قوانین را زیر پا بگذارد ، عمداً این کار را می کند. این هنر است و آنها حق دارند. این تنها چیزی است که برایم مهم است. آیا آنها قصد داشتند این کار را انجام دهند؟ اگر اینگونه نباشد ، ارزش پیگیری ندارند! : DPicasso از نظر تکنیکی از افراد خود تولید نکرد. اگر او بود ، ما او را نمی شناختیم.

  31. استیسی در اوت 27، 2009 در 2: PM 05

    وای - من همین دیشب داشتم به این فکر می کردم! من با بسیاری از عکاسان دوست هستم که برای بدست آوردن هرچه بهتر تلاش کردند و احساس می کنم جایگاه خود را در جامعه عکاسی کسب کرده ام کار آنها واقعاً خوب است و آنها برای کمال تلاش می کنند. سپس برخی دیگر هستند که فقط یک SLR خریداری می کنند ، یک وبلاگ / وب سایت می گیرند و در تجارت فعالیت می کنند ، اما عکس های آنها حتی از نظر فنی درست نیست. به شخصه ، من فکر می کنم که کمی تخطی از قوانین بد نیست و می تواند در بعضی مواقع هنری باشد ، اما وقتی از مرز خارج می شوید ، واقعاً باید مهارت خود را تقویت کنید قبل از اینکه هزینه کالای خود را از مردم بگیرید. با این حال ، بیشتر "متوسط ​​شغل ها" که در نهایت مشتری آنها هستند ، نمی دانند "دمیده" چیست ، رنگ بازیگران و غیره. آنها فقط تصویری را می بینند که بهتر از آنچه می توانند با P&S یا یک استودیوی کنسرو دریافت کنند ، است. اما ، من همچنین با agree موافقم. «تعجب می کنم اگر آنها نمی دانند چگونه به درستی در معرض نور قرار بگیرند یا می دانند چگونه از مسائل رنگی جلوگیری کنند یا آنها را اصلاح کنند. یا این هدف هنری آنهاست. "همانطور که در بالا گفتم ... بسیاری از افراد فقط یک SLR دریافت می کنند و به تجارت می پردازند و مگر اینکه در جامعه ای از متخصصان دیگر عکاسی استفاده کنند ، اکنون ممکن است بدانند که چگونه" آن را به درستی انجام دهند ".

  32. عالیشاه شاو در اوت 27، 2009 در 2: PM 43

    من قطعاً با قوانین می دانم ، سپس جمعیت آنها را بشکنم و در واقع تجارت آنها تجارت آنهاست. این بهترین چیز در مورد هر صنعت ، رقابت است - خوب و بد. این باعث می شود کسانی که مراقبت می کنند مهارت های خود را بالا ببرند و به آموزش مشتریان در مورد آنچه در عکاسی خوب باید جستجو کنند کمک می کند. همچنین به کسانی که توانایی خرید "خوب" را ندارند اجازه می دهد تا به "نه چندان خوب" بسنده کنند اما آیا هیچ عکسی از هیچ کدام بهتر نیست؟ هدف این است که افراد یا مکانها یا چیزهایی را اسیر کنیم و ما بسیار خراب هستیم که می توانیم این کار را به راحتی و با چنین رها کردن انجام دهیم. هر مشتری که تا به حال از او عکس گرفته ام کارهای من را قبل از اینکه من را رزرو کنند ، دیده است - آنها باید چیزی را که دوست دارند ببینند مانند کسانی که با بهتر یا بدتر کتاب می کنند. از آنجا که برخی از عکاسان هیچ چیز نمی دانند و دیگران همه چیز را می دانند ، مناسب هر سبک ، بودجه و شخصیتی است.

  33. کریستن در اوت 27، 2009 در 2: PM 55

    خیلی خوشحالم که این را ارسال کردی. من همین دیشب این گفتگو را با یکی از دوستانم داشتم. من به یک انجمن (بدون نام) متعلق هستم و به دلیل برخی از مواردی که عکاسان به دیگر عکاسان می گویند اعتماد به نفس خود را از دست دادم. من معتقدم که هر عکاس یک هنرمند است و اگر مشتریانی داشته باشد که کارهایشان را دوست داشته باشد ، این فقط اهمیت دارد. من تصمیم می گیرم که وارد انجمن نشوم و عکاسان را که سایر عکاسان را شکست می دهند تماشا کنم. بله ، اطلاعات زیادی در آنجا وجود دارد اما چیزی در مورد آن من را به اشتباه اشتباه گرفت. بنابراین آنچه می خواهم بگویم این است که آنها یک هنرمند هستند بنابراین من را آزار نمی دهد. 🙂

  34. آماندا در اوت 27، 2009 در 2: PM 59

    برخی اوقات ، در تالارهای گفتگو ، من دیده ام که عکاسان باتجربه تری از یک عکس خاص و خلاقیت آن تعریف و تمجید می کنند و با خودم فکر می کنند ، "اگر این پست را می گذاشتم ، به دلیل عدم پیروی از قوانین مورد انتقاد قرار می گرفتم." بنابراین من نمی خواهم بگویم که از داشتن چنین احساسی ایمن هستم ، اما پیرو قانون زیادی نیستم و وقتی به عکس ها نگاه می کنم ، حتی به خودی خود به قوانین فکر نمی کنم. به عنوان یک قاعده تنها چیزی که من را آزار می دهد تصاویر نامشخص است. غیر از این - بله ، من قطعاً فکر می کنم که یک عکس می تواند بد به نظر برسد ، اما دقیقاً به دلیل نقض قوانین نیست. آسمان منفجر شده ، وسایل مرکزی و اندام های بریده شده به طور خودکار تصویری را برای من جذاب نمی کند. کیفیت کلی زیبایی در ترکیب بسیار بیشتر از رعایت قوانین است.

  35. کورت در اوت 27، 2009 در 3: PM 35

    99٪ آنچه عکاسان پرتره تولید می کنند و 90٪ آنچه عکاسان عروسی تولید می کنند هنر نیست. این بدان معنا نیست که آنها عکسهای بدی هستند یا مشتری آنها را دوست نخواهد داشت ، آنها فقط هنری نیستند. Art اکنون به عنوان واژه ای که بیشتر برای جذابیت بازاریابی آن استفاده می شود ، به فتوژورنالیسم در عکاسی عروسی / پرتره پیوست تا توصیف واقعی کار. هنرمند بودن بسیار عریض و مرسوم ، مرسوم و مد روز است تا یک عکاس. از آنجا که هنر امری بسیار ذهنی و مبهم است ، استفاده از آن بهانه ای برای مهارت های فنی ضعیف برای عکاسان بسیار آسان است. وقتی به نقص فنی مانند رنگ پوست اشاره کردید ، به فلسفه "این هنر است ، شما فقط نمی فهمید" برمی گردیم. در دنیای هنر بسیار نادر است که یک هنرمند بزرگ پیدا شود که مهارت فنی خوبی برای خلاقیت خود نداشته باشد. یک چیزی که من هرگز در مورد آن شنیده ام یا از یک هنرمند این نیست که هنر او بدتر شود زیرا مهارت های فنی او بهبود یافته.

  36. استفانی کاستیلو در اوت 27، 2009 در 3: PM 52

    چه کسی می گوید به هر حال "قوانین" عکاسی وجود دارد ؟؟ من می گویم شما قوانین را تنظیم می کنید - این همان چیزی است که کار شما را منحصر به فرد "شما" درست می کند! "چه میزان از رضایت شما به نحوه مقایسه خود با دیگران بستگی دارد؟ آیا شما "اختلال عکس" دارید؟ " -دیوید جی (فکر کردم این یک توییت جالب از جانب دیوید است) اجازه ندهید آنچه دیگران انجام می دهند یا می گویند برای آنچه شما ایجاد می کنید به عنوان یک مرز یا "قانون" عمل کند ، بلکه با تمایل به بهتر شدن در صورت تمایل به CC ، شما معتقدید این مشاوره برای کار شما مفید است. خود باشید و اجازه دهید [هنر شما] همه جریان پیدا کند و جایگاه واقعی شما را پیدا کند ... همیشه مایل باشید به عکاسان همکار خود کمک کنید و ذهن باز داشته باشید .. روند یادگیری هرگز به پایان نمی رسد و این همان چیزی است که عکاسی را سرگرم کننده می کند! من واقعاً از این متنفرم وقتی عکاسان دیگر چنین نگرشی دارند که من خیلی بهتر از تو هستم ، این در دنیای عکاسی برای من خیلی جذاب نیست. من معتقدم که الهام گرفتن از عکاسان دیگر خارق العاده است اما آن را بگیرید و با آن کار کنید ، آنچه را به عنوان الهام می بینید به هنر خلاق خود تبدیل کنید. من روزانه عکاسان مورد علاقه خود را دنبال می کنم و به طور مداوم مراقب "دوستان" عکاسی دیگری هستم که به من الهام می دهند و فقط کسانی هستند که در زمین هستند و همیشه مایل به یادگیری از یکدیگر هستند. موفق باشید برای همه کسانی که عکس در آنجا هستند! باشد که همه آرزوها و خلاقیت های شما تحقق یابد

  37. هالی در اوت 27، 2009 در 4: PM 35

    این یک بحث بزرگ است. من فکر می کنم که من احساسات واحدی را احساس کردم که شما در زمان های مختلف ، در حال مشاهده عکاسی افراد مختلف ، در بالا ذکر کرده اید. من فکر می کنم که من با همه موافق هستم که شما باید مهارت های فنی برای گرفتن یک تصویر به درستی آشکار قبل از رفتن داشته باشید و ادعا کنید که عمداً قوانین را زیر پا گذاشته اید. "قوانینی" عکاسی وجود دارد که برای همه عکاسان قابل استفاده است زیرا "امتحان شده و درست" هستند. ما می دانیم که استفاده از این قوانین تصویری دلپذیر ایجاد می کند. همانطور که گفته شد ، عکاسی دقیقاً مانند هر شکل هنری دیگری است. من فکر می کنم اگر همه به طور مداوم تصاویر کاملاً آشکار و مطابق با همه قوانین عکاسی تولید کنند بسیار عذاب آور خواهد بود. من دوست دارم از ایده های جدید الهام بگیرم و از عکاسانی که می دانند چه کاری انجام می دهند استقبال می کنم و هنوز هم آنقدر شجاع هستند که فرصتی را پیدا می کنند و قوانین را هر از گاهی بشکنند.

  38. نیسی در اوت 27، 2009 در 6: PM 07

    بگذارید این کار ادامه یابد "... آنها هنرمند هستند و هنگامی که قوانین را یاد گرفتند" ... آنها می توانند آنها را نقض کنند. من عکاسی را کمی روستایی ترجیح می دهم تا هر جزئیات کوچک را به استاندارد یکنواخت ویرایش کنم. بعلاوه آنچه که من تمایل به تحسین بیشتر در مورد چنین عکاسان گمنامی دارم وضعیت و توانایی آنها در ایجاد شادی و چنین مواضع و اصطلاحات طبیعی در مشتریانشان است. کاش می توانستم با لنزهایی که به آنها نشان داده شده است ، احساس راحتی مردم را راحت کنم.

  39. دیردر مالفتو در اوت 27، 2009 در 9: PM 09

    من فکر می کنم - قدرت بیشتری به آنها! نمی توانم صبر کنم تا با درک خودم از چگونگی انجام کارها به روشی صحیح که می توانم آنها را رها کنم و عکسهایی را که به نظرم خوشایند می آیند ، احساس اعتماد به نفس کافی کنم! روزگاری عکس های فوری می گرفتم و تا زمانی که خلاصه آنچه را که می خواستم از آن عکس بگیرم گرفتم ، خوشحال شدم. اکنون هدف من این است که بفهمم چگونه از نظر فنی عکس های عالی می گیرم و به آزادی گرفتن عکس های فوری برمی گردم. من فکر می کنم عکاسان حرفه ای اغلب می توانند چنان درگیر نکات فنی شوند که بتوانند هنر و خودجوش زیبای آن را فراموش کنند.

  40. پتی رایزر در اوت 27، 2009 در 11: PM 30

    من فکر می کنم که عکاسی "هنر" است و بنابراین چیزی به هنرمند یا مخالف با هنرمندترین چیزی نمی گویم. من اعتراف می کنم که بعضی مواقع کارهای "متخصصان" را مرور می کنم و با خودم فکر می کنم می توانستم عکس بهتری بگیرم.

  41. آرون در اوت 28، 2009 در 2: AM 51

    "... آن را رها کن" ... آنها هنرمند هستند و هنگامی که قوانین را یاد می گیرند "... آنها می توانند آنها را نقض کنند. من متوجه می شوم که مشتری های من وقتی عکس هایی را انتخاب می کنند که فکر نمی کنم چندان خوب باشد من را شگفت زده می کنند و عکس های موجود را نادیده می گیرند نظر من خیلی بهتر است نکته مهم این نیست که سایر رهگذران چه فکری می کنند بلکه آن چیزی است که مناقصه پرداخت کننده می خواهد پول نقد بدست آمده را بابت آن تحویل دهد. اگر آنها خوشحال هستند و به دوستانشان می گویند که شما کار خوبی انجام می دهید.

  42. پام دیویس در اوت 28، 2009 در 11: AM 48

    به نظر می رسد اکثریت می گویند بگذارید ، اما در مواقعی که من مشغول خواندن عکاسان حرفه ای هستم و درختی را می بینم که از سر برخی افراد رشد می کند ، باید تعجب کنم که چرا آنها این تصویر را برای انتشار ملی انتخاب می کنند و چگونه در آنجا حضور پیدا می کنند؟ مقام اول با این اوصاف ، حداکثر می توانم بگویم وقتی که به تصاویر نگاه می کنم ، شانه خالی می کنم و حرکت می کنم. این فقط یک تجربه یادگیری دیگر است.

  43. پام دیویس در اوت 28، 2009 در 11: AM 49

    با عرض پوزش من فراموش کردم که به پست قبلی اضافه کنم با تشکر از JODI بابت تمام زحمات شما و من از وبلاگ شما لذت می برم و شما یک معلم عالی هستید.

  44. هدر مینارد در اوت 28، 2009 در 2: PM 57

    بگذارید این کار ادامه یابد "... آنها هنرمند هستند و هنگامی که قوانین را یاد گرفتند" ... آنها می توانند آنها را نقض کنند. من فکر می کنم یک عکس بیش از موارد فنی دارد. بله ، اگر دو نسخه از همان عکس را به من نشان دهید و یکی از نظر فنی عالی است و دیگری نه ، من عکس صحیح فنی را دوست دارم. اما من فکر می کنم آنچه در مورد عکس اغلب جذاب است همان چیزی است که ثبت می شود - یک نگاه خاص ، ارتباط بین دو نفر ، یک لحظه زودگذر و غیره. غالباً ، فکر می کنم آنچه که یک عکاس دوست دارد و آنچه مشتری دوست دارد متفاوت است. من ممکن است یک عکس را به دلیل نقص فنی کنار بگذارم ، اما اگر مشتری آن را به او نشان دهم ، ممکن است همان جلسه را به عنوان یکی از عکسهای مورد علاقه خود انتخاب کند. من همچنین متوجه شده ام که بسیاری از عکاسان عکسهای ناقصی را در وبلاگهای خود ارسال می کنند - عکسهایی که من هرگز نمی گذارم - اما من معمولاً وقتی آنها را می بینم آنها را دوست دارم زیرا چیزی را ثبت کرده اند که ارزش ذخیره و حتی به اشتراک گذاری دارد ( گفتن اینکه تمام عکسهای موجود در عکس من به هیچ وجه عالی نیستند ، فقط برخی از نقص ها وجود دارد که من ترجیح می دهم آنها را به نمایش نگذارم). من حدس می زنم آنچه من می گویم بدترین منتقدان خودمان هستیم. آنچه گفته شد ، من فکر می کنم موارد غیرقابل اغماض وجود دارد ، مانند یک تصویر تار ، کم نوردهی و غیره ، اما مطمئن نیستم که چند نفر از " "عکاسان در مورد چنین بخشش ناپذیری مقصر هستند. و من با برخی از افراد بالا هستم - مطمئن نیستم که قوانین و هنر چقدر با هم هماهنگ هستند.

  45. جین پاورز در اوت 29، 2009 در 10: PM 14

    اینقدر نیست که من بخواهم تصاویرم مانند یک فرد دیگر به نظر برسد ، اگرچه من اعتراف می کنم که یک بار از یک ترکیب کپی کرده ام ، اما وقتی به تصاویری نگاه می کنم که قلبم را بلند می کند ، متوجه می شوم نور خارق العاده ای در چشم سوژه است و من تعجب می کنم "چرا من نمی توانم آن نورافکن را بدست آورم ؟؟؟". کاش کسی داشتم که در کنار او یاد بگیرم !!!!

  46. مگ کمپبل-برگشت در اوت 30، 2009 در 3: AM 20

    خوب ، من فکر می کنم شما می توانید قوانین را نقض کنید ، اما تا زمانی که پیام / موضوع / قصد روشن باقی بماند. بعضی اوقات شکستن قوانین در واقع احساس عکس را برجسته می کند ، پس از آن کاملاً عالی است ، به عنوان مثال یک مه بزرگ پشت عروس که باعث می شود او فرشته به نظر برسد (اما هنوز هم می توانید بگویید که او است / یا بیان او را برای برقراری ارتباط به شما می بینید). اما موافقم ، من فکر می کنم افرادی هستند که به نام خود معامله می کنند و فراموش کرده اند که به جستجو ، یادگیری ، گوش دادن به دیگران و پیشرفت بپردازند ، و اغلب آنها چیزی را ارائه می دهند و در مورد آن دلخوری می کنند اما اجازه می دهند با آن نقطه روبرو شده مواجه شویم چشم ما را به سمت خود بکشاند ، یا این تاری باعث می شود چشم ما بخواهد آن را اصلاح کند ، و لحظه بسیار خوبی که فکر کردند آنها فقط برای ما "مه" هستند (حتی اگر ناخودآگاه باشد) ، و لزوما اینطور نیست آنها نگذاشته بودند که خودخواهی شان مانع سفرشان شود ... و این راه دیگری نیز می رود ، بعضی از عکسها خیلی درست هستند ، خیلی پردازش شده اند ، خیلی رنگ آنها اصلاح شده است ... و جادوی اصلی از بین رفته است ... اما من هم که هستم ، صحبت! باید دیگر به وبلاگ دیگران نگاه نکنم و وبلاگ خودم را به روز کنم! سوال عالی جودی ، متشکرم ...

  47. مگ کمپبل-برگشت در اوت 30، 2009 در 3: AM 22

    ببخشید… منظور این بود که "من کی هستم که صحبت کنم؟!" زمان ایستادن برای شب

ارسال نظر

شما باید وارد شده برای ارسال یک دیدگاه.

چگونه کسب و کار عکاسی خود را تبلیغ کنیم

By MCPActions

نکاتی در مورد ترسیم مناظر در هنر دیجیتال

By سامانتا ایروینگ

چگونه به عنوان یک عکاس آزاد نمایه خود را بسازید

By MCPActions

چگونه به عنوان یک عکاس آزاد نمایه خود را بسازید

By MCPActions

نکات عکاسی مد برای عکاسی و ویرایش

By MCPActions

نورپردازی فروشگاه دلار برای عکاسان با بودجه

By MCPActions

5 نکته برای عکاسان برای گرفتن عکس با خانواده خود

By MCPActions

راهنمای استفاده از یک جلسه عکس بارداری

By MCPActions

چرا و چگونه مانیتور خود را کالیبره کنیم

By MCPActions

12 نکته اساسی برای عکاسی موفق نوزاد

By MCPActions

یک دقیقه ویرایش Lightroom: در معرض نور زیاد و پر جنب و جوش قرار دارد

By MCPActions

از فرایند خلاقیت برای بهبود مهارت های عکاسی خود استفاده کنید

By MCPActions

بنابراین .... شما می خواهید عروسی را خراب کنید؟

By MCPActions

الهام بخشیدن به پروژه های عکاسی که اعتبار شما را ایجاد می کنند

By MCPActions

5 دلیل که هر عکاس مبتدی باید عکس های خود را ویرایش کند

By MCPActions

نحوه افزودن میزان صدا به عکس های تلفن هوشمند

By MCPActions

چگونه می توان از حیوانات خانگی عکس گویا گرفت

By MCPActions

یک تنظیم روشنایی خاموش دوربین برای پرتره ها

By MCPActions

ملزومات عکاسی برای مبتدیان مطلق

By MCPActions

نحوه گرفتن عکسهای Kirlian: مراحل گام به گام من

By MCPActions

14 ایده اصلی پروژه عکاسی

By MCPActions

دسته بندی ها

پستهای اخیر